نوشته: حبیب الله هلال
این!!! چرا افغانستان موضوع اینهمه کنفرانس های پرخرچ و پر زرق و برق دنیا شمول است ؛ در میان حدوداً ۲۰۰ کشور و منطقه و مردم نامدار و نشاندار دیگر کرهء زمین چرا همه اش ؛ پیرامون افغانستان می شورند و غصه می خورند ، افغانستان و مردم آن چه زیادی یا چه کمی دارند که جامعهء جهانی عاشق آن یا در غم آن است ؛ برای آن رهبر و دولت و عسکر و لشکر میسازد ، پول و بودجه میدهد ، از مخاطرات علیه آن مدافعه میکند و بر علاوه کم از کم در هرشش ماه یا بیشتر کنفرانس و گردهم آیی کاملاً یا قسماً مربوط به آن درست مینماید ، بعضی ها را هشدار و اخطار میدهد و برای بعضی ها تعهدات میسپارد ؟؟؟ آیا تا بوده چنین بوده و تا ابد هم چنین خواهد بود؟؟؟
کنفرانس ۲۸ کشور عضو ناتو که با اشتراک حدود ۱۰۰ نماینده عالیرتبه جامعهء غربی و صدها ناظرو فعالین رسانهها از سرتاسر دنیا به میزبانی کشور استعمارگر آمریکا در شهر شیکاگو برگزار شد، در ذات خود یکی از بزرگترین کنفرانسهای بینالمللی در رابطه به افغانستان بوده و است .حضور پر رنگ و تعهدات جامعه جهانی در این کنفرانس تنها دست آورد و یگانه حقیقت آشکار و پنهان این کنفرانس بود.
در این کنفرانس نمایندگان مزدور رژیم افغانستان و نمایندگان کشورهای اشغالگر ناتو از پیشرفتهای دروغین و بدور از حقیقت و کارهای انجام نشده در یک دهه اخیر یادآور شده و دستاوردهایشان را در عرصههای مختلف ستودند.
همچنان آنها چالش های عمده موجود در کشور و نیازمندیهای رژیم مزدور افغانستان را در ساحات مختلف به بحث گرفته بر ضرورت مبارزه مشترک تاکید نمودند.ولی انچه در افغانستان رخ داده و میدهد کاملا عکس گفتار و سخنرانیهای انان را به اثبات میرساند. انان فکر میکنند که جهانیان و مسلمانان انقدر ساده لوح و نزدیک بین هستند که همانند حکایت ملانصرالدین تنها با شنیدن و دیدن محافل مجلل و پر زرق وبرق از واقعیت های میادین نبرد و دست اوردهای چندین سال مجاهدین چشم پوشی نموده و گفتار انان را باور نمایند.
حکایت مشهوری است که میگویند ملا نصرالدین گاو خود را که مسلماً ناتوانی ها و بیماری هایی داشت برای فروش به بازار برد و دلال کارکشته و ماهر به تعریف ازگاو و حسنات و برکات آن پرداخت تا مگرکسی را سحر کند و معامله را راه انداخته سهم خود را بگیرد .
ملا که تعریفات بالا بلند دلال را شنید ؛ متردد گشت و بالاخره به پاخاست و افسار آنرا از دست دلال گرفته گفت :
نمیدانستم گاو من اینهمه خوب است ؛ حالا که فهمیدم اصلاً نمی فروشم!
اینک ، اینان نیز فکر میکنند که با دلالی و کشاندن افغانستان به بازار دلالان شاید بتوانند مردم افغانستان را خاصتا و جهانیان را عامتا فریب داده و تجاوزگران خسته و پشیمان از اشغال کشور عزیزمان را دوباره سرگرم کار وزار نموده و به این طریق چند صباحی دیگر به مظالم ، کشتار ، بی حرمتی ها و ویرانیهای کشور ادامه دهند.
اما حقیقت به همگان از افتاب روشنتر گردیده و هیچ کس حتی کسانی که در غرب و تحت نفوذ شبانه روزی تبلیغات واهی و پوچ رسانه های دروغین انها هستند نیز درک میکنند که در یک چنین حالتی که فرارو خروج متجاوزین و بدنبال ان سقوط رژیم دست نشانده در افغانستان در ایندهء نزدیک ان شاءالله عملی خواهد شد ، برپایی و ایجاد چنین کنفرانسها و امضاء پیمانهای استراتژیک هیچ معنای ندارد .
امروز در کنار درد ازدیاد تلفات سربازان کشورهای خارجی آنچه مردم کشورهای متجاوز را وادشته تا دولتهای شان را زیر فشار قرار داده تا به حضور نظامیشان در افغانستان پایان دهند، ازدیاد کشتارهای گستردهء نظامیان اشغالگر در افغانستان است. مردم اکثر این کشورها از حیف و میل شدن کمکهایشان در افغانستان به فریاد رسیده حتی خواستار قطع فوری کمکهایشان به افغانستان اند.
ولی به هر حال اعلان و شروع اشغال کشور عزیزمان افغانستان از امریکا بوده و ان شاءالله این نشست در امریکا نیز اخرین ان خواهد بود جامعهء کفری به بهانهء محو کردن تروریزم و در عین حال دوران کنفرانس ها به اشکال و انواع جدید برای افغانستان و بقای مزدوران انها آغاز گردید .
در کنفراس بن اول بیشرمانه و مفتضحانه اذعان واعلام گردید که افغانستان قدرت شکن قرن بیست ، از همه جهات صفر است و به خاک برابر، نه زیر ساخت اردو و نظام دولتی دارد ، نه اقتصاد و فرهنگ و صحت و آزادی و مدنیت ... چنان جزیره وحشت است که باید سراپای آن توسط پول و دانش وتخنیک و پرسونل و پروژه جامعهء جهانی عمران و باز سازی گردد. حتی برای آن دولتمداران از خارج وارد ساخته شود .
دیدیم که چنان شد و ده ها کنفرانس و گردهم آیی و سفرها و بگو بگردانها و تبلیغات بیحد و کر کننده که طی این دهه برگزار گردید و صورت داده شد ، همه گویا در راستای همین اهداف اعلام شده بود تا هرازگاه بر ضرورت برقرار ماندن ائتلاف جامعه جهانی درین استقامت تاکید شود و به زور تبلیغات و شعار ها و عربده ها وانمود گردد که کار هایی میشود و پیشرفت های از صفر به بالا محسوس است ولی نیاز به پول ها و جان ها و عسکر و لشکر بیشتر و بیشتر میباشد.
کم کم دروغ ها وتبلیغاتهای پوچ رسانه ها وکنفرانسهای خبری آشکار شده رفت ، نه برنامهء واهی و بی منطق نبرد با تروریزم به جایی رسید و نه برنامه عمران و بازسازی افغانستان ویرانه . تا اینکه نمایندگان جامعهء غربی اعلام کردند که افغانستان کشوریست که در قرن ۱۳(یعنی در دوران مغول) تباه شده و گویا ما برای رفع این تباهی نیامده ایم و به کرات اعلان نمودند که ما برای حفر چاه و ساخت جاده یا شفاخانه (یعنی برای عمران و آبادانی) به افغانستان نیامده ایم .
یازده سال سپری شد لشکرکشی ،قتل و کشتار و ویرانی های تمام عیار در کنار مصرف صدها ملیارد دالر جامعهء غربی هیچ چیزی کمتر از همین حقیقت تلخ را نشان نمیدهد.
نه تنها دولت مزدور و مافیایی که ساخته اند و علی الوصف افتضاحات و تخطی ازاصول و نورم های خودشان مصروف صدور ایدئولوِژی های تیپ فاشیستی و ایجاد شبکه ها وسازمانها و سایت ها و غیره که لازمهء این ایدئولوژی ها و سیستم های شوم فکری در افغانستان میباشند. حتی الامکان سعی میگردد ، ارتجاع مذهبی کلیساهای عیسوی در افغانستان ترویج و تعمیق شود ، انحرافات اخلاقی و اعتیادات به مواد مخدر و اندیشه های مخدر تا نسل های جوان این سرزمین را در نطفه نابود نمایند .
کرزی از ده سال کشتار و نابودی افغانستان توسط اشغالگران به سرکردگی امریکا قدردانی و تشکری نمود.
قابل تذکر است که هر شخصی که بخواهد تا دوست ، شریک و کسی را برای انجام کاری انتخاب کند برای ثبوت وفاداری و اعتماد ان شخص او را در چندین مرحله امتحان میکند و بعد از کامیابی و سپری نمودن موفق مراحل به عنوان شخص مورد اعتماد و وفادار به او قرار میگیرد . اشغالگران که در این مدت یازده سال همیشه خواهان وجود و سرکردگی این شخص بوده و هستند این خود سئوالی است که باید از اشغالگران در بارهء ان پرسیده شود ؟ ایا اشغالگران شخص دیگری را میتوانند بیابند که این گونه صاحب چندین رو وصفحه بوده و برا ی هرکس و همانند تقاضای او برقصد . زمانیکه در کشور باشد و یا به مناطقی سفر نماید که هزارها تن از فرزندان ،زنان و مردان مظلوم وطن در حملات نظامیان اشغالگر کشته شده باشند ، اشک تمساح میریزد ولی زمانیکه به کدام کشور خارجی سفر میکند باز به همان شکل به خانواده های غربی که فرزندانشان در نتیجهء مقاومت مردمی مجاهدین به هلاکت رسیده اند نیز اشک میریزد ولی اینبار برخلاف گذشته بجای اینکه از مظالم ، حملات ، کشتارها ، ویرانیها و دیگر خودسریهای اشغالگران داد و فغان کند از انها بخاطر قتل و کشتار کودکان ،زنان ، پیرمردان ، جوانان و بی حرمتی به ناموس ،عزت ، عفت ، دین مردم مسلمان و علاوتا ویرانی خانه ها ،کشتزارها ،مزارع و قریه جات افغانستان در این مدت یازده سال تشکری و قدردانی نموده و خواستار دوام و ادامهء حضور انها برای مدت طولانی تر از انچه اشغالگران میخواهند است .
این ها که عاشقان و دل باختگان قدرت و ثروت اند با این ایثار گریزی ها و انسان بیزاری ها داد از ایثار در پای حق مردم زده و اشک تمساح برای انسان دردمند افغانستان میریزند . در موجی از بیدردی ها می گویند که افغانستان آزمایشگاه سیاسی لابرتوار های بیگانه ها نیست . این نظام را خرد ورزانه٬ مردم سالار و عادلانه می خواند . در حالیکه تمام دار و ندار افغانستان اعم از زمین و هوای آنرا در طبق اخلاص برای بیگانه ها تقدیم کرده اند . شب و روز به آزمایش های خطرناک نظامی با استفاده از اسلحهٔ مختلف کیمیاوی و بیولوژیکی تا سطح مایع یورانیم مبدل کرده و نه تنها با کشتار و توهین شبانه٬ تیغ از دمار آنان برآورده اند؛ بلکه با هتک حرمت بر جسد کشته های آن رویا های هالیودی خود را نیز تحقق بخشیده اند . با این تذکر محلی برای بحث نمی ماند که بیشتر پیرامون خرد ورزی ها٬ مردم سالاری ها و عدالت گستری های رژیم سیاسی موجود تحت زعامت رییس جمهور داد سخن راند . عمق خرورزی ها را در سیمای مردم سالاری آن می شود٬ مشاهده کرده که چگونه یک مشت آدم های فاسد و غدار از یازده سال بدینسو پاشنه های شان را بر گلوی مردم افغانستان نهاده اند و هر آن بیشتر از پیش می فشرند تا خون از حلقوم آنان خیز بزند و در سایهٔ کمان رستمی آن عدالت صد در صد نظام مردم سالار را پیاده نمایند . در حالیکه این رژیم نمادی بیشتر از مزدورترین رژیم و نظام دست نشانده در جهان نبوده٬ عرصهٔ آن جولانگاه تمام مزدوران از شرق تا غرب جهان بوده و مزدوران افغان در سایه و روشن مزدورگری بیرویهٔ آنان سخت به مانور تاراج و غارت دارایی های مردم افغانستان پرداخته اند .
با تأسف که مقاله دیگر اجازه نمیدهد تا لا اقل به حدود اربعه مسأله بپردازم تا چه رسد به ابعاد و معلومات و مجهولات یعنی معادلات آن .
ولی شما را به خدا و به هرچه که ایمان دارید آیا با دعای خیر مولوی صاحبان و عالی جناب گرده امده در چهار اطراف ارگ ریاست جمهوری و آیا خواست و آرزوی ملت افغانستان از رژیم مزدور منطقی ، درست و کافی است و آیا این ملت نمیتواند در صورت داشتن اراده و درک درست و نیات صادقانه انچه خود میخواهند را بر جامعهء غربی و جهانی تحمیل نمایند نه انچه که جامعهء غربی میخواهند؟
همچو نشست جامعهء غربی ـ آنهم در پرتو تجارب یازده ساله و تثبیت علمی و عینی اینکه چه شدنی است و چه نشدنی تدبیر واقعی وممکن اینست راه حل وفارمولی که از جانب رهبری امارت اسلامی افغانستان به نمایندگی تمامی اقشار و اقوام افغانستان باید برای این معضل دنیا شمول اندیشیده و اتخاذ گردد؟
این!!! چرا افغانستان موضوع اینهمه کنفرانس های پرخرچ و پر زرق و برق دنیا شمول است ؛ در میان حدوداً ۲۰۰ کشور و منطقه و مردم نامدار و نشاندار دیگر کرهء زمین چرا همه اش ؛ پیرامون افغانستان می شورند و غصه می خورند ، افغانستان و مردم آن چه زیادی یا چه کمی دارند که جامعهء جهانی عاشق آن یا در غم آن است ؛ برای آن رهبر و دولت و عسکر و لشکر میسازد ، پول و بودجه میدهد ، از مخاطرات علیه آن مدافعه میکند و بر علاوه کم از کم در هرشش ماه یا بیشتر کنفرانس و گردهم آیی کاملاً یا قسماً مربوط به آن درست مینماید ، بعضی ها را هشدار و اخطار میدهد و برای بعضی ها تعهدات میسپارد ؟؟؟ آیا تا بوده چنین بوده و تا ابد هم چنین خواهد بود؟؟؟
کنفرانس ۲۸ کشور عضو ناتو که با اشتراک حدود ۱۰۰ نماینده عالیرتبه جامعهء غربی و صدها ناظرو فعالین رسانهها از سرتاسر دنیا به میزبانی کشور استعمارگر آمریکا در شهر شیکاگو برگزار شد، در ذات خود یکی از بزرگترین کنفرانسهای بینالمللی در رابطه به افغانستان بوده و است .حضور پر رنگ و تعهدات جامعه جهانی در این کنفرانس تنها دست آورد و یگانه حقیقت آشکار و پنهان این کنفرانس بود.
در این کنفرانس نمایندگان مزدور رژیم افغانستان و نمایندگان کشورهای اشغالگر ناتو از پیشرفتهای دروغین و بدور از حقیقت و کارهای انجام نشده در یک دهه اخیر یادآور شده و دستاوردهایشان را در عرصههای مختلف ستودند.
همچنان آنها چالش های عمده موجود در کشور و نیازمندیهای رژیم مزدور افغانستان را در ساحات مختلف به بحث گرفته بر ضرورت مبارزه مشترک تاکید نمودند.ولی انچه در افغانستان رخ داده و میدهد کاملا عکس گفتار و سخنرانیهای انان را به اثبات میرساند. انان فکر میکنند که جهانیان و مسلمانان انقدر ساده لوح و نزدیک بین هستند که همانند حکایت ملانصرالدین تنها با شنیدن و دیدن محافل مجلل و پر زرق وبرق از واقعیت های میادین نبرد و دست اوردهای چندین سال مجاهدین چشم پوشی نموده و گفتار انان را باور نمایند.
حکایت مشهوری است که میگویند ملا نصرالدین گاو خود را که مسلماً ناتوانی ها و بیماری هایی داشت برای فروش به بازار برد و دلال کارکشته و ماهر به تعریف ازگاو و حسنات و برکات آن پرداخت تا مگرکسی را سحر کند و معامله را راه انداخته سهم خود را بگیرد .
ملا که تعریفات بالا بلند دلال را شنید ؛ متردد گشت و بالاخره به پاخاست و افسار آنرا از دست دلال گرفته گفت :
نمیدانستم گاو من اینهمه خوب است ؛ حالا که فهمیدم اصلاً نمی فروشم!
اینک ، اینان نیز فکر میکنند که با دلالی و کشاندن افغانستان به بازار دلالان شاید بتوانند مردم افغانستان را خاصتا و جهانیان را عامتا فریب داده و تجاوزگران خسته و پشیمان از اشغال کشور عزیزمان را دوباره سرگرم کار وزار نموده و به این طریق چند صباحی دیگر به مظالم ، کشتار ، بی حرمتی ها و ویرانیهای کشور ادامه دهند.
اما حقیقت به همگان از افتاب روشنتر گردیده و هیچ کس حتی کسانی که در غرب و تحت نفوذ شبانه روزی تبلیغات واهی و پوچ رسانه های دروغین انها هستند نیز درک میکنند که در یک چنین حالتی که فرارو خروج متجاوزین و بدنبال ان سقوط رژیم دست نشانده در افغانستان در ایندهء نزدیک ان شاءالله عملی خواهد شد ، برپایی و ایجاد چنین کنفرانسها و امضاء پیمانهای استراتژیک هیچ معنای ندارد .
امروز در کنار درد ازدیاد تلفات سربازان کشورهای خارجی آنچه مردم کشورهای متجاوز را وادشته تا دولتهای شان را زیر فشار قرار داده تا به حضور نظامیشان در افغانستان پایان دهند، ازدیاد کشتارهای گستردهء نظامیان اشغالگر در افغانستان است. مردم اکثر این کشورها از حیف و میل شدن کمکهایشان در افغانستان به فریاد رسیده حتی خواستار قطع فوری کمکهایشان به افغانستان اند.
ولی به هر حال اعلان و شروع اشغال کشور عزیزمان افغانستان از امریکا بوده و ان شاءالله این نشست در امریکا نیز اخرین ان خواهد بود جامعهء کفری به بهانهء محو کردن تروریزم و در عین حال دوران کنفرانس ها به اشکال و انواع جدید برای افغانستان و بقای مزدوران انها آغاز گردید .
در کنفراس بن اول بیشرمانه و مفتضحانه اذعان واعلام گردید که افغانستان قدرت شکن قرن بیست ، از همه جهات صفر است و به خاک برابر، نه زیر ساخت اردو و نظام دولتی دارد ، نه اقتصاد و فرهنگ و صحت و آزادی و مدنیت ... چنان جزیره وحشت است که باید سراپای آن توسط پول و دانش وتخنیک و پرسونل و پروژه جامعهء جهانی عمران و باز سازی گردد. حتی برای آن دولتمداران از خارج وارد ساخته شود .
دیدیم که چنان شد و ده ها کنفرانس و گردهم آیی و سفرها و بگو بگردانها و تبلیغات بیحد و کر کننده که طی این دهه برگزار گردید و صورت داده شد ، همه گویا در راستای همین اهداف اعلام شده بود تا هرازگاه بر ضرورت برقرار ماندن ائتلاف جامعه جهانی درین استقامت تاکید شود و به زور تبلیغات و شعار ها و عربده ها وانمود گردد که کار هایی میشود و پیشرفت های از صفر به بالا محسوس است ولی نیاز به پول ها و جان ها و عسکر و لشکر بیشتر و بیشتر میباشد.
کم کم دروغ ها وتبلیغاتهای پوچ رسانه ها وکنفرانسهای خبری آشکار شده رفت ، نه برنامهء واهی و بی منطق نبرد با تروریزم به جایی رسید و نه برنامه عمران و بازسازی افغانستان ویرانه . تا اینکه نمایندگان جامعهء غربی اعلام کردند که افغانستان کشوریست که در قرن ۱۳(یعنی در دوران مغول) تباه شده و گویا ما برای رفع این تباهی نیامده ایم و به کرات اعلان نمودند که ما برای حفر چاه و ساخت جاده یا شفاخانه (یعنی برای عمران و آبادانی) به افغانستان نیامده ایم .
یازده سال سپری شد لشکرکشی ،قتل و کشتار و ویرانی های تمام عیار در کنار مصرف صدها ملیارد دالر جامعهء غربی هیچ چیزی کمتر از همین حقیقت تلخ را نشان نمیدهد.
نه تنها دولت مزدور و مافیایی که ساخته اند و علی الوصف افتضاحات و تخطی ازاصول و نورم های خودشان مصروف صدور ایدئولوِژی های تیپ فاشیستی و ایجاد شبکه ها وسازمانها و سایت ها و غیره که لازمهء این ایدئولوژی ها و سیستم های شوم فکری در افغانستان میباشند. حتی الامکان سعی میگردد ، ارتجاع مذهبی کلیساهای عیسوی در افغانستان ترویج و تعمیق شود ، انحرافات اخلاقی و اعتیادات به مواد مخدر و اندیشه های مخدر تا نسل های جوان این سرزمین را در نطفه نابود نمایند .
کرزی از ده سال کشتار و نابودی افغانستان توسط اشغالگران به سرکردگی امریکا قدردانی و تشکری نمود.
قابل تذکر است که هر شخصی که بخواهد تا دوست ، شریک و کسی را برای انجام کاری انتخاب کند برای ثبوت وفاداری و اعتماد ان شخص او را در چندین مرحله امتحان میکند و بعد از کامیابی و سپری نمودن موفق مراحل به عنوان شخص مورد اعتماد و وفادار به او قرار میگیرد . اشغالگران که در این مدت یازده سال همیشه خواهان وجود و سرکردگی این شخص بوده و هستند این خود سئوالی است که باید از اشغالگران در بارهء ان پرسیده شود ؟ ایا اشغالگران شخص دیگری را میتوانند بیابند که این گونه صاحب چندین رو وصفحه بوده و برا ی هرکس و همانند تقاضای او برقصد . زمانیکه در کشور باشد و یا به مناطقی سفر نماید که هزارها تن از فرزندان ،زنان و مردان مظلوم وطن در حملات نظامیان اشغالگر کشته شده باشند ، اشک تمساح میریزد ولی زمانیکه به کدام کشور خارجی سفر میکند باز به همان شکل به خانواده های غربی که فرزندانشان در نتیجهء مقاومت مردمی مجاهدین به هلاکت رسیده اند نیز اشک میریزد ولی اینبار برخلاف گذشته بجای اینکه از مظالم ، حملات ، کشتارها ، ویرانیها و دیگر خودسریهای اشغالگران داد و فغان کند از انها بخاطر قتل و کشتار کودکان ،زنان ، پیرمردان ، جوانان و بی حرمتی به ناموس ،عزت ، عفت ، دین مردم مسلمان و علاوتا ویرانی خانه ها ،کشتزارها ،مزارع و قریه جات افغانستان در این مدت یازده سال تشکری و قدردانی نموده و خواستار دوام و ادامهء حضور انها برای مدت طولانی تر از انچه اشغالگران میخواهند است .
این ها که عاشقان و دل باختگان قدرت و ثروت اند با این ایثار گریزی ها و انسان بیزاری ها داد از ایثار در پای حق مردم زده و اشک تمساح برای انسان دردمند افغانستان میریزند . در موجی از بیدردی ها می گویند که افغانستان آزمایشگاه سیاسی لابرتوار های بیگانه ها نیست . این نظام را خرد ورزانه٬ مردم سالار و عادلانه می خواند . در حالیکه تمام دار و ندار افغانستان اعم از زمین و هوای آنرا در طبق اخلاص برای بیگانه ها تقدیم کرده اند . شب و روز به آزمایش های خطرناک نظامی با استفاده از اسلحهٔ مختلف کیمیاوی و بیولوژیکی تا سطح مایع یورانیم مبدل کرده و نه تنها با کشتار و توهین شبانه٬ تیغ از دمار آنان برآورده اند؛ بلکه با هتک حرمت بر جسد کشته های آن رویا های هالیودی خود را نیز تحقق بخشیده اند . با این تذکر محلی برای بحث نمی ماند که بیشتر پیرامون خرد ورزی ها٬ مردم سالاری ها و عدالت گستری های رژیم سیاسی موجود تحت زعامت رییس جمهور داد سخن راند . عمق خرورزی ها را در سیمای مردم سالاری آن می شود٬ مشاهده کرده که چگونه یک مشت آدم های فاسد و غدار از یازده سال بدینسو پاشنه های شان را بر گلوی مردم افغانستان نهاده اند و هر آن بیشتر از پیش می فشرند تا خون از حلقوم آنان خیز بزند و در سایهٔ کمان رستمی آن عدالت صد در صد نظام مردم سالار را پیاده نمایند . در حالیکه این رژیم نمادی بیشتر از مزدورترین رژیم و نظام دست نشانده در جهان نبوده٬ عرصهٔ آن جولانگاه تمام مزدوران از شرق تا غرب جهان بوده و مزدوران افغان در سایه و روشن مزدورگری بیرویهٔ آنان سخت به مانور تاراج و غارت دارایی های مردم افغانستان پرداخته اند .
با تأسف که مقاله دیگر اجازه نمیدهد تا لا اقل به حدود اربعه مسأله بپردازم تا چه رسد به ابعاد و معلومات و مجهولات یعنی معادلات آن .
ولی شما را به خدا و به هرچه که ایمان دارید آیا با دعای خیر مولوی صاحبان و عالی جناب گرده امده در چهار اطراف ارگ ریاست جمهوری و آیا خواست و آرزوی ملت افغانستان از رژیم مزدور منطقی ، درست و کافی است و آیا این ملت نمیتواند در صورت داشتن اراده و درک درست و نیات صادقانه انچه خود میخواهند را بر جامعهء غربی و جهانی تحمیل نمایند نه انچه که جامعهء غربی میخواهند؟
همچو نشست جامعهء غربی ـ آنهم در پرتو تجارب یازده ساله و تثبیت علمی و عینی اینکه چه شدنی است و چه نشدنی تدبیر واقعی وممکن اینست راه حل وفارمولی که از جانب رهبری امارت اسلامی افغانستان به نمایندگی تمامی اقشار و اقوام افغانستان باید برای این معضل دنیا شمول اندیشیده و اتخاذ گردد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر