۱۴ فروردین، ۱۳۹۱

حقوق بشر وضرب المثل یک بام و دو هوا !!


نوشته : حبیب الله هلال

همیشه نفرین‌کردن بر ناملایمات روزگار همانند لعنت‌کردن به تاریکی‌ها می‌ماند و حسن نظر داشتن نسبت به امری، به تنهایی و بدون ابتکاری به این می‌ماند که درِ قفسی را به روی پرنده‌ ای پا شکسته و بی‌بال باز کنید. برای اینکه یک امر اخلاقی را از یک امر غیر اخلاقی به درستی مورد شناسایی قرار دهیم، پیامدهای اجتماعی و حتی فردی یک عمل مهم است. اگر یک جمعی و یا گروهی و یا فردی خود را متعهد به ارزش‌های اخلاقی می‌دانند و احساس خوش‌بینی نسبت به آن دارند، مهم نیست، مهم این است که پیامدهای عمل آن‌ها چه است؟. به چه میزانی خیر و شر را در او میتوان جستجو کرد؟.سالی که خوش است از بهارش پیداست . حکومتی که ساخته و وابسته به دیگران باشد تمام ارگانهایش متعلق و تحت اختیار اربابان است .

کمیسیون مستقل حقوق بشر در ۱۶ جوزا سال ۱۳۸۱ منحیث یک ارگان مستقل ، آزاد و تمام اختیار در افغانستان به فعالیت خویش آغاز نمود که یک تعداد از کشورهای بزرگ آنرا تا کنون تمویل می نمایند و آنها باید از کسانی که حقوق بشری و شهروندی شان از جانب اشخاص، گروه ها و یا کشورهای دیگر نقض میگردد آنرا برملا و از طریق مطبوعات به آگاهی مردم و جهانیان برسانند که به منظور تطبیق این موضوع تا کنون هزارها  هزار دالر را به مصرف رسانیده اند.

اگر صرف مکثی گزرا در مورد جنایات و نقض حقوق بشر از ده سال گذشته در افغانستان که مسببین آن برای همه معلوم اند  نمائیم به خوبی می بینیم که کمیسیون حقوق بشر هیچگاهی با نامی که به آن منسوب شده عمل نکرده و هیچگاه علیه این گونه اقدامات خلاف حقوق بشری لب به سخن نه گشوده است، و این خود نشاندهء این ادعای کاذب و دروغین آنها ست که این سازمان مستقل و آزاد است ، این سازمان تاکنون دربارهء  کشته و زخمی شدن صدها هزار تن افراد ملکی و بیگناه همانند یک شخص کور وکر عمل نموده و اگر واقعاً کمیسیون حقوق بشر خود را مستقل می داند باید طی ده سال گذشته در موارد فوق از طریق میدیا اظهار نظر می نمود و به نحوی آنرا تقبیح میکرد. ولی برعکس در این اواخر آن کمیسیون به اصطلاح مستقل با ابراز نظرهای واهی و بی مورد خویش میخواهد افکار عامه را به بیراهه بکشاند.

ومتأسفانه آن چیزیکه هم اکنون در حال تطبیق میباشد نمایانگر آنست که مسلمانان دارای کدام حقی نبوده و کسانیکه حقوق مسلمانان را نقض کنند ارتکاب به جرمی نشده و از این لحاظ به سزای اعمال خود هم نمیرسند. زیرا از آنروزیکه استعمارگران اشغالگر داخل خاک ما گردیدند، هزاران انسان بی گناه ما را به قتل رسانیدند و هزارها تن زنان  و اطفال نیز جام شهادت نوشیدند و چندین برابر از این تعداد بی سرپرست و به بی سر پناه ماندند. آیا همهء آنها گناهکار بودند؟ آیا از نگاه "حقوق بشر" جزای مجرم بدون تثبیت جرم وی به شکل غیر انسانی و وحشیانه داده میشود؟

گناه آنعده زنان معصوم و پاکدامن افغانستانی که به قتل رسیدند و یا مورد تجاوز بعضی ها قرار گرفتند چی بود؟

آیا باورتان می آید که آن طفل معصوم و بی گناه افغانستانی کدام جرمی داشته باشد؟ یکبار متدبرانه و عاقلانه در بارهء پرسشهای فوق و امثال آن فکر کنید بعد خواهید دانست که "حقوق بشر" یعنی چی؟

اینها مثالهای بود که اکثر آنها و یا بدتر از آنها را همهء ما و شما به چشم سر خود مشاهده کرده ایم. یکبار به حوادث ولسوالی پنچوائی تفکر نمائید. حوادثی که در آنجا رخ داده است  به قتل رسیدن زنان و اطفال و سوختاندن اجساد که زبان از بیان نمودن آن عاجز میباشد.

پس عاملین این اعمال وحشیانه کی ها  هستند؟

آیا یک نهاد بین المللی و یا یکی از سازمانهای حقوق بشر غربی و یا حتی اسلامی و افغانی  قد بر افراشته که ای اشغالگران  چرا به خاک و ناموس دیگران تجاوز میکنید ! این کار شما  مغایر حقوق بشری میباشد که خود شما آنرا بنیاد نهاده اید و ما این  عملکرد شما را تقبیح میکنیم  و برای تلافی این اعمال حیوانی شما برخلافتان قیام میکنیم ؟.

حال یکبار نگاهی به ممالک غرب و یا هم پیمانهای شان بکنید، بطور مثال در گذشته در کشور یونان یک محصل به قتل رسیده بود سایر مردم چنان اعتراضی نمودند که گویا محشر بر پا میشود. نه تنها مردم یونان، که دیگر ممالک نیز آنرا تقبیح نموده خواهان به مجازات رسیدن عامل آن گردیند.

در کشور ما تقریباً هر روز دهها  نفر توسط خارجی ها ونظامیان اشغالگر  به قتل میرسند هیچ نهاد و کشوری حاضر نمیشود که آواز اعتراض بلند نموده و مانع همچنین اعمال گردد. مانع شدن یکطرف حتی بعضی از این موسسات و نهادهای افغانی و بین المللی  میخواهند که ملت قهرمان افغانستان از این منجلاب بد بختی نجات پیدا نکنند. این بدان معناست که مسلمانان شامل واژهء "حقوق بشر" نبوده و از این لحاظ هر قدر که بالای شان ظلم صورت گیرد مربوط به حامیان  حقوق بشر نمیباشد. اما هر وقتیکه دشمنان خاک و مردم ما بخواهند که یک پلان شوم خود رابالای مردم ستم دیدهء ما پیاده سازند آنگاه از واژهء فوق سوء استفاده نموده ما را با یکدیگر دشمن ساخته،  دارایی و معادن سر شار ما را به غارت میبرند.

و بدتر از آن مسئلهء پرداخت غرامت به افغانانی هست که در نظر آنها نه حیثیت انسانی و نه هم حقوق بشری دارند و فیصلهء تبعیض آمیز آنها نوع نگاه مقامات غربی به حقوق بشر را بخوبی نشان می‌دهد.

بر مبنای خبر نشر شده در مطبوعات دولت افغانستان با پولی که  آمریکا در اختیارش قرار داده به ازای هر فرد کشته شده در این حادثه ۴۶هزار دالر و به مجروحان نیز ۱۰هزار دالر پرداخت کرده که جمعاً رقم این غرامت بالغ بر۸۶۰ هزار دالر می‌شود.

در نگاه اول شاید پرداخت ۴۶ هزار دالر به ازای هر فرد کشته شده آن هم در حالی که اکثر ۱۷ کشته شده از ۳خانواده بوده‌اند، رقم زیادی برای خانواده‌های این منطقه محروم باشد، اما با مقایسه‌ای بین حوادث مشابه رخ داده در کشورهای دیگر به خصوص اروپا و آمریکا در می‌یابیم که این رقم بسیار ناچیز است.

حادثه لاکربی که در پی آن ۲۵۹ مسافر در یک اقدام مشکوک  که به لیبی نسبت داده شد، کشته شدند، نمونه خوبی است.
در این حادثه، هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ شرکت هواپیمایی پان‌امریکن که در سال ۱۹۸۸از لندن به مقصد نیویارک درحال پرواز بود، بر فراز آسمان شهر لاکربی اسکاتلند منفجر شد.

در پی این حادثه دولت‌های آمریکا و انگلیس لیبی را مقصر اعلام کرده و تحریم‌های بین‌المللی را علیه این کشور اعمال کردند. این فشارها به قدری زیاد بود که سرانجام دولت قذافی وادار به تسلیم و پرداخت غرامت شد و عامل حادثه را که آمریکا عبدالباسط مقراحی می‌دانست، تسلیم انگلیس کرد که مقراحی در این ماجرا توسط دستگاه قضایی بریتانیا به حبس ابد محکوم شد.

در سال ۲۰۰۳ قذافی با پذیرفتن مسئولیت این حادثه مبلغ ۳ میلیارد دالر به عنوان غرامت به خانواده‌های قربانیان پرداخت کرد که به ازای هر فرد بیش از ۱۱ میلیون دالر می‌شود.

در آن حادثه کشوری مقصر اعلام و فردی به حبس ابد محکوم و ۳ میلیارد دالر غرامت مطالبه شد، در حالیکه نه لیبی و نه فرد مظنون هیچگاه مسئولیت حادثه را نپذیرفتند و دولت لیبی تنها به دلیل فشارهای بین‌المللی و تحریم، مجبور به این کار شد.

اما حادثه قندهار به کلی متفاوت است. در این حادثه که گفته می‌شود یک یا چند سرباز آمریکایی به محله‌ای رفته و ضمن تجاوز به ۲ زن، ۱۷ نفر را که اکثر آنها کودک و زن بودند را کشته و سپس اجساد آنها را آتش زده‌اند.

رابرت بیلز فردی که از سوی ارتش آمریکا به عنوان مظنون اصلی حادثه قندهار معرفی شده برای محاکمه خود به آمریکا رفته و قرار است به زودی محاکمه شود که احتمالاً این قضیه با طرح مشکل روانی سرباز مذکور، با چند سال حبس او فیصله یابد که مایان مثالهای زیادی از این نوع را در زندانهای بگرام افغانستان و ابوغریب در عراق داریم.

پرداخت غرامت به اتباع افغانستان حادثه قندهار بار دیگر دموکراسی، آزادی، برابری و احترام به حقوق بشر مورد ادعای غرب را با سؤال جدی مواجه می‌کند. آیا ارزش جان انسان‌های بیگناه و غیرنظامیان در کشور افغانستان با کشورهای غربی تفاوت دارد؟

انسان، انسان است چه غربی باشد چه شرقی، چه افغانی باشد چه آمریکایی و چه اروپایی. گرچه این غرامت‌ها نمی‌تواند بار دیگر کشته شدگان را زنده کند، اما چرا باز هم در بهایی که برای کشته شدگان پرداخت می‌شود، تبعیض وجود دارد؟

خوب این چیزی است که غربیها انجام میدهند اما میماند نقش کمیسیون حقوق بشری که از همان اول ایجاد ان کلمات حفاظت و حمایت از بشر و تساوی حقوق آنها بر سر دروازهء آن با خط نستعلیق خوشرنگ نوشته بودند ولی باوجود گذشت ده سال ما تاکنون در انتظار آن روزی هستیم که این کمیسیون مستقل حداقل اعتراض خویش را نسبت به عملکرد غاصبانه و تبعیضانهء اشغالگران در صدر اخبار مطبوعات نشر نماید . پس دراینجا حقیقت این ضرب المثل برایمان هویدا میشود که گفته اند سالی که خوش است از بهارش پیداست . حکومتی که مزدور باشد تمامی افراد کارکنان و منصوبین آن و حتی ارکانها و تشکیلاتی که استقلال و خودمختاری آنرا بر سنگ بنیادش نوشته بودند نیز ثابت کردند که فقط بلندگویی بیش نیستند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر