۰۲ فروردین، ۱۳۹۱

نوروز جشن یا پرستش ؟!


نوشته: حبیب الله هلال


اندیشه تجلیل از نوروز به باورهای خرافاتی زمان  آریایی‌ها و شاید هم به پیش از آن می‌رسد. هرچند از قدامت تاریخی آن، نوشته های  بسیار دقیقی در دست نیست؛ ولی بدون تردید جشن(عبادت و پرستش ) نوروز سابقه ای بسیار کهنه در میان اقوام  اریایی  دارد.

کلمهء جشن از کلمه «یشن» به معنای عبادت و ستایش بوده است و این به این معناست ، کسانی که نوروز را جشن میگیرند  در اصل از عبادت کنندگان نوروز هستند.

اقوام و ملیتهای مخلتف نوروز را به عنوان آیین کهن،به شیوه های مختلف و بنا به عقایدشان در روزهای تقریبا متفاوتی عبادت می نمودند.

جمشید؛ شخصیت و بنیان گذار جشن و عبادت  نوروز در آریانای باستان بوده است. پیوند جشن نوروز با جمشید، از یکسو به کهن بودن این جشن، و از سوی دیگر، به بطلان این عمل دلالت دارد .

فردوسی طوسی، حماسه‌سرای معروف و نامدار تاریخ، در داستان پدید آمدن جشن‌های نوروزی نقل می‌کند که
( وقتی جمشید از کارهای کشور بیاسود، بر تخت کیهانی نشسته و همهء  بزرگان لشکری و کشوری را به گرد تخت فراخواند، همه جمع شدند و بر وی گوهر پاشیدند. جمشید آن روز را که «فروردین ماه» یا «فروهرهای پاکان ) نامیده می‌شود، آغاز سال، نامیده، جشن گرفت.

پادشاهان  هخامنشی، از تخت جمشید که محلی مقدس و مخصوص نیایش بوده، به هنگام نوروز، اقوام مختلف (ماد)، (ایلامی)، (بابلی) و دیگران را با لباس‌های فاخر محلی‌شان می‌خواسته و نو شدن سال را در کاخ (اپادانا)، در برابر شاه جشن می‌گرفتند و از حاصلات محلی، زراعتی و دامداری‌شان به شاه هدیه می‌دادند

در سرزمین‌های اسلاونژاد اروپایی، تجلیل از نوروز، با جشن‌های ۱۲روزه (کارناوالی) آغاز و با پوشیدن ماسک‌های حیوانات، رقص ، آوازخوانی و شراب خوری ادامه می‌یابد.

در عقاید اسطوره‌یی آن‌ها، " ۱۲روح پلید " وجود دارد که ستون‌های آسمان‌ها بالای آن‌هاست. این ارواح پلید، ستون‌های آسمان‌ها را می‌جوند تا از شانه‌های‌شان بیفتد. وقتی ستون‌ها به افتادن نزدیک می‌گردد، سال نو آغاز می‌شود؛ لذا جهان فرونمی‌ریزد و زنده‌ گی انسان‌ها تداوم می‌یابد.

به باورهای قدیم اسلاوها، روز سیزدهم فروردین ماه (ماه حمل در تقویم افغانستان) روز نجات و دور تکامل جهان است که مطابق ۱۳به‌ در ایرانی‌ها می‌شود.

روز ۱۳ماه حمل (فروردین ماه) برابر با ۱۴ماه مردم یهود است که مصادف با ۱۳ماه مصری‌ها می‌شود. چون یهودها غروب خورشید را، اول روز حساب می‌کنند، نه طلوع آن را. بنابراین، روز ۱۳به‌ در ایرانی‌ها، برابر با ۱۳ ماه یهودها و مصری‌ها نیز می‌شود که همان روز طبیعت و روز نجات جهان است

جاپانی‌ها و بعضی مناطق جنوب شرق آسیا، پایان ماه مارچ و آغاز اپریل را که مصادف با ۱۲ فروردین ماه است، بی‌صبرانه منتظر شکفتن گل‌های میوۀ لذیذ گیلاس هستند که نوید جشن‌های بهاری را می‌دهد و میله‌های شکوفه‌بینی گیلاس و نباتات دیگر آغاز می‌گردد.

در دوره‌های بعد از توسعهء اسلام در کشورهایی همانند ایران ، افغانستان ،تاجیکستان و آسیای میانه، پیروان و عبادت کنندگان تخت جمشید و نوروز و برای اینکه آنرا در همخوانی با اسلام جلوه دهند  بجای هفت«شین» (شکر، شمع، شیرینی، شیر، شانه و شراب) که ضد اسلام و در اسلام منع بود ، تهیه هفت سین (سبزه، سرکه، سمارق، سنجد، سیر، سیب و سپند) را  معمول گردانیدند.

در دوران آریانای باستان  که تقریبا  اکثر تمدن‌ها و ملت‌ها، خدایان محسوس مادی و عناصر طبیعت را می‌پرستیدند، آریایی نیز که میخواستند از آنها عقب نمانند به پرستش و عبادت از نوروز پرداختند و آنرا به عنوان یک شیوهء مجزا و غیر مستقیم از اجسام و مخلوقات خداوند اختیار نمودند.

در نوشته‌های تاریخ نویسان  آمده است که در سختیهای زندگانی ، آریایی‌ها را گاو، آتش، سگ و گوسفند  کمک کرده است. بنابراین، نقش گاو در شیردهی، قلبه و انتقالات مهم و آتش، روشنایی‌بخش ماحول و گرم‌کننده انسان، در زمستان سخت بوده است که به دور آن گرد می‌آمدند. به عقیده دانشمندان، آریایی‌ها آتش را پرستش  و عبادت  کرده اند. مانند هندوها که گاو را عبادت میکنند و  بودایی‌ها مجسمهء  بودا را به ستایش میکنند.

زردشتیان  نخستین کسانی بوده اند که تجلیل از نوروز درآنها رواج یافته است و آنها در برابر آتش به عبادت و ستایش نیز مشغول بوده اند .

چنان‌ که وقتی زردشت نزد شاه آریایی آمد، چنین پیشنهاد کرد: من سپتمان زردشت آمده ام تا ترا به پرسش زردشت  دعوت نمایم.یعنی آتش‌پرستی دعوت کنم.

متاسفانه اقوام افغانستان و بعضی از کشورهای همسایه به اشکال متفاوت،و با تقلید از فرهنگ و دستورات دوران قبل از اسلام نوروز را جشن میگیرند در حالی که نوروز هیچ حیثیت اسلامی و دینی ندارد این با عمل مردم کشورمان با زمان جاهیلیت مشرکان مکه کاملا مشابهت دارد ، همانطور که در آن زمان پیامبر اسلام (ص) آنها را به اسلام و وحدانیت دعوت مینمود کفار و مشرکان مکه میگفتند که این کلتور و دستورات پدران و نیاکان ماست و بر ماست تا از آنها حافظت و پیروی کنیم همانگونه که مردم در حال حاضر نیز میگویند که این جشن و تجلیل از نوروز جزء فرهنگ و تاریخ افغانستان است ، اگر خلاف اسلام  هم باشد ما از آن پیروی میکنیم . اگر عمیق تر به این مسئله بیندیشیم خواهیم یافت  که کلمهء جشن از کلمه «یشن» به معنای عبادت و ستایش بوده است و این به این معناست ، کسانی که نوروز را جشن میگیرند  در اصل از عبادت کنندگان نوروز هستند نه خوشحالی و شاد مانی ظاهری در ان.

ستایش و نیایش بهار، در حقیقت قدردانی از گذشتگان جاهل و ادامهء پیروی از مخلوق پرستی آنهاست که اکنون نیز بعضی از مردم جاهل و بدون اگاهی از چگونگی و تاریخ پیدائش آن ، آنرا یک کلتور و دستور افغانی نامگذاری میکنند و حتی آنرا مطابق وبدون تضاد با دستورات اسلامی میدانند.

در پایان قابل یادآوری می‌دانم که نهادهای دینی ،علمی، پژوهشی و تاریخی، در مورد جشن‌های(پرستش و عبادت) نوروزی پژوهش‌ها و تحقیقات بیشتری انجام دهند و هم‌چنان دولت‌ های اسلامی و  نهادهای ملی در حصۀ توقف  دادن این آیین مخلوق پرستی  گذشتگان  و برای از میان برداشتن عبادت و ستایش  این روزها سعی همه‌جانبه نمایند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر