۰۴ فروردین، ۱۳۹۱

به مناسبت کشتن شدن ۱۴ عسکر اشغالگر ترکیه در افغانستان


موفق افغان

گفتار مشهورست که تاریخ بدور خود می چرخد و ما این حقیقت را در زندگی روزمرهء خود به چشم سر مشاهده میکنیم. مودهای کهنه و از یاد رفته دوباره تجدید میگرد و مردم از شهرها بسوی روستاها رو می آورند واز ساختار تصنعی دوری گزیده بسوی طبیعت پناه میبرند.

در این راستا دشمنان اسلام نیز میخواهند که تاریخ ظلم و ستم خود را با ملت مسلمان تکرار کنند و یکبار دیگر ترکیه را برای برآورده شدن این هدف اختیار کرده اند، زیرا ترکیه کشوری است که ضرورت مبرم به تحقیقات و دراسات بیشتر ندارد و آنان نه چندان دور بلکه درسال ۱۹۲۲ میلادی خلافت اسلامی را در همین کشور توسط خائنی بنام اتاترک از میان برداشتند و ملت مسلمان را به پارچه های متفرق تقسیم کردند. دشمنان اسلام اینبار دست ترحم بر سر رجب طیب اردگان گذاشتند تا از وی در لباس اسلام و شعار وحدت اسلامی برای تحقق آرمان های خویش استفاده کنند.

اردگان نیز بی خبر و یا با خبر اما در تغافل به این ندا لبیک گفته و این خدمت را باعث فخر دانست و بلا تأخیر آغاز به تشکیل درامائی این حکایت کرد و گمان کرد که با این نقش جدید خود میتواند جایگاه امیر مومنان را  بخود بگیرد. اولین قدمی که اردگان برداشت مخالفت های تصنعی در مقابل برنامه های اسرائیل بود، سپس آنرا قوت بخشیده و بر سفر غزه عزم بست، اما شاید از یاد برده بود که این درامه نباید سرحدات ترکیه را تجاوز کند و این نمایش محدود به چارچوبی باید باشد که کارگردانان و هدایت کنندگان انگلیسی و امریکایی  آنرا تعیین نموده اند. دیری نگذشت که این برنامه با ارسال کشتی حریت وآزادی تبدیل گردید.

ملت مسلمان از اقدامات اردگان در قبال قضیه فلسطین و یا بگونه واضح تر «غزه» حسد نمی کنند اما آرزو دارند که اردگان از خواب غفلت برخیزد و یا این رؤیای در امائی را سرتاپا مطالعه کند و جایگاه خودرا در آن دریابد و سپس خواب خلافت اسلامی و امارت مومنان را ببیند.

اردگان باید قبل از این هیاهوی و تبلیغات رسانه یی سفارت اسرائیل در انقره و کنسلگری آنرا در استانبول می بندید و هر نوع رابطه با اشغالگر را قطع میکرد و سند به رسمیت شناختن این دولت صهیونی را پاره کرده به زباله می انداخت بلکه پیشتر از آن دروازه های سفارت خود در تل ابیب را بسته میکرد و سفیر خود را از آنجا باز میخواند و برکشتی بازگشت آتش میزد. اما این مسکین فراموش کرده بود که این قسمت درامه را نویسندگان و کارگردانندگان آن قصدا و عمدا ترک کرده بودند و هرگز نخواسته بودند که این درامه نزدیک به حقیقت واقع گردد.

سپس اردگان باید می اندیشید که چرا بخاطر غزه صدا بلند کند، آیا بخاطر آنکه آنجا عرب ها زندگی میکنند؟ و یا جهت آنکه آنجا بر ضد صهونیت جهاد جریان دارد؟ و یا اینکه آنجا عزت و عفت خواهر مسلمانش پامال میگردد؟ و یا اینکه آنجا طفل یتیم وبی بس شهداء و بیوگان و مادران آنان از حقوق اولیه خویش محروم شده اند و اجازهء خوردن و نوشیدن را ندارند؟

سپس به گریبان خود می نگریست که چرا طیب اردگان مدعی امارت مومنان و یا خواب دیدهء بابایی مسلمانان بیشتر از هفده صد (۱۷۰۰) از عساکر خود را جهت مقابله با برادران مسلمانش تحت پرچم صلیب و شعار مبارزه با اسلام بنام تروریزم به کشور اسلامی افغانستان فرستاده است، بلکه این لشکر برای یکسال (۲۰۰۸ – ۲۰۰۹) پرچم صلیب را بر دست گرفتند و نگذاشتند که این پرچم زیر پای مجاهدان پامال شده و ذلیل گردد.

مگر طیب اردگان نه تنها به گریبان خود نه نگریست تا درک کند که در لشکر صلیب و در جنگ با اسلام با سر ومال شامل است و نقش مهمی را ایفا میکند بلکه به اساس خبر منتشره ۷ نومبر سال ۲۰۱۰ جریده «الشرق الأوسط" وعده سپرد که جهت مستحکم ساختن پایه های کفر و صلیب در کشور اسلامی افغانستان قطعه جدید عساکر خود را به آنجا بفرستد که با این اقدام تعداد ارتش خلافت اسلامی!! طیب اردگان در زیر سایه صلیب و جنگ برعلیه اسلام به بیشتر از دو هزار برسد.

طیب اردگان به این عمل ضد اسلامی بسنده نکرد بلکه طبق خبرهای منتشره ۱۷ اپریل ۲۰۱۰ به شرف خدمت عساکر زخمی آلمانی نیز نایل شد و به اساس این خبر طیب اردگان بطور داوطلبانه و بدون درخواست حکومت آلمان عساکر این کشور را که در افغانستان زخمی شده بودند به ترکیه انتقال داده وآنان را درمان کرد  که کارل¬تیودورسوگتن برگ وزیر دفاع آلمان از این اقدام برادرانه ترکیه اظهار سپاس و امتنان کرد.

پس اردگان باید بداند که روزها میگذرد اما در غزه یک فرد به ضرب گلوله صهیونست به شهادت نمیرسد و یا عفت مسلمان دریده نمیشود و اگر آمار یکماه شهیدان غزه و عفت دریدگان را با آمار یک روزهء شهیدان و عفت دریدگان افغانستان توسط نیروهای ناتو که گاهی ترکیه رهبری آنرا بدوش داشت و فعلا عضو فعال آن میباشد مقایسه کنیم به آسانی درک میکنیم که ناتو درنده تر و سفاک تر از صهیونست هایی است که اردگان نقش مخالف و یا ستاره بارز درامه یی آنرا بدوش دارد.

پس ملت مسلمان به ویژه مسلمانان ترکیه که در دام این فریب و تزویر افتیده اند نیز باید بدانند که با تغییر قیافه و شکل نمیتوان اتاترک را امیر مومنان ساخت پس باید هوشیار بود و دسیسه های شوم دشمنان را درک کرد و برای محو و نابودی آن دست در کار شد.

علاوه بر این ملت ترکیه باید بداند که تا کنون در جریان ده سال اشغال صلیبی در افغانستان حد اقل ۱۴ تن از پسران خود را قربان صلیب ساختند و اگر این سلسله بردگی صلیب جریان داشته باشد مادران ترکی منتظر تابوت های دیگر جگرگوشه های خود نیز باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر