اگر چه افغانستان کشوری خیلی بزرگ و پیشرفته نیست اما بزرگترین حوادث تاریخی و تاثیر گزار در سطح بین المللی را تجربه نموده است. در درگیری های نابرابر مانند جنگ با اسکندر بزرگ و چنگیز جهان سوز و در صده های اخیر جنگ با نیروهای استعمارگر انگلیس و ارتش سرخ شوروی که هر یک ابر قدرت زمان خود بودند نه تنها افغانها پرچم پیروزی را به دوش کشیدند بلکه پیروزی افغانستان در هر یک از این جنگها و درگیریهای نابرابر ظاهری ، آزادی ملتهای ستمدیده و جور کشیده و استقلال کشورها ی دیگر را در نیزپی داشت.
غلامان و مزدوران خارجی در لباس و ساختار افغانی به عنوان یکی از آفت های دوران جنگ و درگیری و همچنین بعد از پیروزیهای متعدد ملت غیور و مجاهد افغانستان یکی از موانع و محور اختلاف و تنازع در میان ملت و اقوام افغانی بوده است که هرچند گاهی به شکلی از اشکال از بین ملت سر علم کرده و برای عملی شدن خواسته های استعمارگران و بقای خود در کرسی اقتدار از هر فعلی ولو خیانت به کشور , ملت و فروش دین , ناموس , عزت و عفت افغانی گرفته تا قتل و کشتار تمامی اقوام و اقشار افغانی دریغ و کوتاهی نکرده اند و اکنون نیز مایان شاهد حکمروائی استعمارگران اجنبی در ظاهر و قالب افغانی اما به شیوهء مختلف و ساختار متفاوت با گذشته هستیم و دراین فصل جدید استعمارگری ، ملت ستم دیده افغانستان به دروغ و درگیری های ظاهرا متشرع مواجه گردید و آن تجاوز ارتش و نظامیان امریکا و غرب با همکاری ناتو و تمامی صلیبیان جهان با تائید و حمایت سازمان بین الملل و شورای امنیت بود که همین تائید و حمله ای به ظاهر قانونی مغایر و خلاف منشور و پرنسیب های سازمان امنیت بوده و است ؟!!! زیرا سازمان امنیت تنها برای حفظ امنیت و جلوگیری از جنگ , درگیری و کشتار مردم و ملتهای جهان ایجاد ومطابق با اصول تعیین شدهء خویش عمل میکند ولی دربارهء افغانستان قضیه اینطور نبود و بجای اینکه از تجاوز, کشتار , نسل کشی افغانها و حفاظت دین و کلتور این خاک حمایت نماید. مسئولیت تمامی اعمال و افعالی که در این دورهء یازده سال گذشته از جانب اشغالگران و مزدوران انها انجام گرفته و یا بعد از این به وقوع میپیوندد به دوش مستقیم سازمان امنیت و ملل متحد است.
دروغی که یازده سال پیش از ان برای بهانه ای علیه امارت اسلامی و ملت افغانستان گوشهای ملل جهان را کر کرده بود ,اکنون با تحمل تلفات و کشتارهایی که اشغالگران هیچ فکر انرا کرده نمیتوانستند روبرو گردیدند ,تغییر کرده است و انها صرف بهانه و راهکاری را جستجو مینمایند تا بلکه بتوانند به شکل آبرومندانه و بدون اینکه در اینده مسئولیت هر انچه در افغانستان انجام داده اند بدوششان باشد از افغانستان خارج گردیده و حیثیت جهانی و قدرت دیرینهء خود را از دست ندهند و با عواقب استعمارگران و تجاوزگران قبلی که بعد از شکست در افغانستان تجزیه گردیده و پاش پاش شدند ,دچار نشود.
اشغال و شیوهء استعمار امروزی بسیار پیچیده تر از گذشته می باشد مثلا از یکطرف مسئلهء حقوق بشر که شامل حقوق زن و مرد و کودک میشود مطرح میگردد و از سوی دیگر کشتار همین زنان و کودکان و مردم مظلوم و بی دفاع به شکل وحشیانه و دسته جمعی جریان دارد , از یک طرف فریاد بلندگوهای استعماری گوشهای همگان را با بارش بارانهای شبانه روزی دموکراسی و آزادی بیان کرمیکند و از جانب دیگر برای هیچ کس حتی خود انانیکه گردن بند بردگی را به گردن و پلاکارتهای غلامی را بر سینه میخ کرده اند نیز اجازهء بیشتر از انچه برایشان مشخص گردیده گفته و بیان نموده نمیتوانند اگر هم روزی بخاطر جذبه و جریحه دارشدن احساساتشان چیزی بر زبانش جاری گردد فردای انروز با معذرت خواهی و ابراز پشیمانی از همه پوزش میخواهند.
اگر از طرفی کلینیک و مراکز صحی آباد میکند ولی در مقابل خانه و کشتزارهای ما را ویران میکند. اگر از طرفی راه و سرک برایمان میسازد ولی ما اجازهء عبور ومرور تازمانیکه انها بر ان حرکت میکنند را نداریم.اگر از طرفی انها برای آرامش ما هستند ولی در مقابل ما توسط انها از خواب بیدار میشویم و...... . وخلاصه اینکه اگر این خاک , وطن و کشور از ان ماست ولی حق حاکمیت و اداره مطلق را انها در اختیار دارند.
واقعا جای تعجب است کسانی که از آبادی و اعمار مجدد زیربناهای افغانستان سخن میگویند ولی ما نمیدانیم که اگر هم چنین ساختارهای زیر بنائی توسط اشغالگران انجام گردیده در کجا و برای چه اهدافی بوده است؟ مثلا مشغول شدن نیروهای نظامی آمریکا در امر بازسازی آن هم ساختن پل در شیر خان بندر با هزینه ۲۸ میلیون دالر که تاجیکستان وافغانستان را با هم وصل می کند، جای تامل دارد؟. از کجا معلوم که ساختن این پل به منظور ایجاد آسیای میانه بزرگ مبتنی بر اهدا ف بلند مدت نظامی نباشد؟ شوروی هم روی دریای آمو پل دوستی ساخته که هیج ربطی به ملت افغانستان نداشت. همچنان ساختن پایگاههای نظامی به عنوان بازسازی که هر یک ۶۵ میلیون دالر بودجه می خواهد در حالیکه نه تنها ولایات و ولسوالی های افغانستان بلکه حتی شهر کابل فاقد آب وبرق می باشد سؤال بر انگیز است؟
همه میدانند و میخواهند که مردم افغانستان قبل از ساختن سرباز خانه های بدون سرباز به نان، آب، برق، مکتب وشفا خانه نیاز دارند و انهم بعد از اینکه اسلام و دین و ایمان خویش را از هرگونه صدمه و بدون هرقسم موانع سرمنشاء زندگی دنیوی خویش قرار داده باشند؟
درست است که نیروهای آمرکایی عینا خود ارتش سرخ نیستند اما اتجاوز به وطن و کارهایی را که انجام می دهند شباهت کامل به کارهای ارتش سرخ دارد و همهء این اعمال بعلاوهء پنهان کردن اهداف غایی وعدم شفافیت برنامه های سیاسی ونظامی آمریکا برای هر افغانی ناپذیرفتنی و مردود می باشد. اگر نیازهای یک جانبه یا احیانا متقابل درکشور ضمن تنظیم جدول زمانی خروج نیروهای آمریکا تشریح شود نیز کاهش تشویش ملت افغانستان را درپی نخواهد داشت. این ابتدایی ترین حق افغانها می باشد که از یک طرف کشوری با قوانین و دستورات کامل اسلامی و شرعی داشته باشند و از سوی دیگر سرپرستی و ادارهء ممکت اسلامی در دست همین عاملان و نافذان شریعت باشد.
پیاده کردن دموکراسی در افغانستان نیز به نحوی بی نظیر می باشد که مانند آن در جهان دیده نمی شود. صرف نظر از ابزارساختن دموکراسی های امروز، آزادی بیان در چهار چوب دموکراسی از مسلمات است که کم وبیش در بعضی کشور ها وجود دارد اما در چهار چوب دموکراسی افغانستان آزادی بیان به معنی واقعی کلمه یعنی راست گفتن گذشتن ازجان را می طلبد. آیا دیکتاتوری بدتر از این است که ابراز نظر کردن، لت وکوب یا شکنجه وزندان و یا هم کشته شدن داشته باشد؟
مشکل مردم برای آزادی بیان،حکومت مزدور و زیر سلطهء اجنبی است. و در کنار ان مشکل مردم را مافیای تفنگسالاری و قومندان سالاری وصاحبان پول های باد آورده تشکیل می دهند ، چونکه اینان قدرتمندان غیر قابل کنترل در حاشیه دولت مزدور می باشند وعلاوه برآن آمریکایی ها خارج از حاکمیت دولت ناظر بر حرکات وبیانات مردم بوده وافغانها را کنترل می کنند واگر کسی یک کلمه حرف خلاف سیاست آمریکا بگوید به زندانهایی برده می شود که در آنجا مدت و محاکمه و دفاع مطرح نیست.
اگرچه زندان های آمریکایی ها برای مجازات مجاهدین ایجاد گردیده است. منتها هر کسی را که آمریکایی ها زندانی کنند تروریست خوانده می شود نه تروریست های واقعی ، برای اینکه تروریست های واقعی کسانی هستند که تجاوز و وحشت را در یک جامعهء بیست میلیونی ایجاد نموده اند و در طرف چپ انها هستند غلامانی که می دانند چگونه از زمان وفرصت ها کار بگیرند وتا دیر نشده هر انچه را که برای زندگی مجلل فردای خویش در خارج ضرورت دارند معیا و از پوست دباغی شدهء این مردم بیرون نمایند.
اکنون که پیروزی مجاهدین امارت اسلامی قریب الوقوع است ملت افغانستان و مجاهدین راه حق و آزادی باید با درک اهمیت زمانی بیش از پیش متحد گردیده و درکنار همدیگر مطابق با اصول اسلامی و رهنمودهای امیر المومنین به پیش قدم بردارند تا با تجربه های تلخی که در گذشته شاهد ان بودیم روبرو نگردیم و این را هم نباید فراموش نمائیم که در مقابل این دست آوردها , البته سنگین ترین بها را پرداخته ایم ، خانه ها وکاشانه هایمان به خاک یکسان گردیده است ، مهاجر و آواره گردیده ایم اما شکر خدا با متحمل شدن تمامی این مشکلات سر در گم ومتحیرنشده ایم و نخواهیم شد.
این را به خاطر آن متذکر شدم که تقریبا اکثریت قریب به اتفاق کشورهایی که در پنجه و دام استعمار و دموکراسی غرب افتاده اند به شکلی از اشکال ماهیت اصلی و حقیقی خویش را با فرهنگ ,دموکراسی و مزدورگرائی اشغالگران تعویض نموده اند و هرکشوری که چنین وضعیتی داشته باشد ملت آن بی هدف وسر درگم گردیده و با الگوپذیری از افکار , کردار و آثار باقی مانده به شکل و قالب جدیدی عرض اندام نموده است که ما نمونه ها و آثار انرا در گوشه و کنار و چهار اطراف خویش مشاهده نموده میتوانیم در یک کلام باید گفت که برای مردم افغانستان تجارب گذشتهء تاریخ کشور عزیز افغانستان اموزنده بوده و انها از ابتدای هر سرآغازی میتوانند سرانجام انرا حدس بزنند.
تجربه حقوق بشر ,دموکراسی و آزادیهای مدنی و سرانجام ان از همان روزهای اغازینش برای اکثریت روشنتر از آفتاب بوده است. هر افغان از همان اولش میدانست که سرانجام کشورشان به کجا خواهد رفت ودیر یا زود زمان دروغها ودر گیریها به پایان خواهد رسید و این ملت علی الرغم تمام ناتوانیها و کاستیهای مادی اش ولی با اتکا به معنویت کامل و راسخ جلوی خود کامگی ها وزورگویی های خارجی و مزدورگرائیهای داخلی اش را خواهد گرفت و برای تمامی کسانی که خواب عملی و پیاده نمودن روش منفور زندگی وحشی غربی بنام دیموکراسی را در کشور اسلامی افغانستان دیده بودند ثابت ساختند که تحقق دموکراسی در کشور اسلامی وانهم افغانستان که پرافتخارترین تاریخ جهان را دارد امکان پذیرنیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر