۱۵ مهر، ۱۳۹۱

محترم استاد زاهدی احمدزی در مصاحبه با مجلهء څرک

فضیلت مآب  محترم  پوهنمل  زاهدی احمدزی صاحب  !             السلام علیکم ورحمه الله
مجله څرک مفتخر است که با جنابعالی درد دل نموده و تلاش مینماید تا معلومات ارزشمند و قیمتی را از سینهء شما برای خوانندگان محترم تقدیم نماید   ( اداره)
‍ـــــــــــــــ
به گردانندهء عزیز و مجاهد څرک و تمامی منسوبین آن!                        السلام علیکم ورحمت الله  وبرکات
الله تعالی تمامی مساعی قلمی و جهادی تان و همهء مجاهدین امارت اسلامی را قبول نماید. بسیار خوشحال هستم و این برای من باعث افتخار است که عنایت فرمودید و با بنده مصاحبه نمودید، و اکنون من حاضر هستم تا با همکاری خداوند متعالی به سئوالات شما جواب بگویم.

سوال: بدون شک کمتر کسی در جامعهء افغانی است که با نام،شهرت ، کارنامه ها و تلاشهای علمی شما آشنا نباشد،ولی بازهم اگر تبرکا به زبان خود محترم زاهدی احمدزی صاحب را برایمان معرفی نمائید، که کی است ؟ و در کدام منطقه در افغانستان چشم به جهان گشوده است ؟ و تعلیماتش را در کجا شروع نموده و در کجا به اتمام رسانده است ؟ بسیار خرسند خواهیم شد!

الحمدلاهله والصلاه علی اهلها و بعد:
نام من جان محمد فرزند ملا فضل احمد و نام جدم میر افضل خان و  او فرزند ملک محمد شریف خان است که در زمان خودش  شخصیت برجستهء سیاسی و مجاهد بزرگی بود که امیر عبدالرحمن او را از لوگر به بلخ تبعید کرد و درانجا وفات نمود و قبرش در داخل روضهء مزار و دربیست قدمی قسمت جنوبی و بیرون مسجد جامع روضهء مزار اکنون نیز موجود است و زندگینامه اش را بر روی سنگ مرمر ان نوشته اند.
من در قریهء داوخیل که تقریبا در ۲ کیلومتری جنوب مرکز ولایت لوگر ،پل علم موقعیت دارد در سال ۱۳۲۸ هـ ش  متولد گردیده ام ،زمانی که توان خواندن و نوشتن را بدست اوردم ،تعلیمات ابتدائیه را در منطقهء آبائی ام فرا گرفتم و بعد از گرفتن بچلور یا سند فراغت ، برای حصول تعلیمات بیشتر دینی در داخل و در پاکستان سفرهایی نمودم  و بشمول طب ،دیگر علوم صرف و نحو ،اصول فقه، و در معانی تلخیص و مختصر المعانی  و در علم هیئت ، هدایت الحکمت و میبذی، خلاصه الحساب، درسی و منطق را تا قطبیه خواندم . در کانکور  در سال ۱۳۷۳هـ ش شرکت نمودم و در رشتهء شرعیات در پوهنتون کابل کامیاب شدم و در سال ۱۹۷۸ به اخذ سند لیسانس موفق گردیدم و در همین سال کودتای ثور صورت گرفت و در آنوقت یعنی در۲۰سرطان سال ۱۳۵۷
به پاکستان مهاجر شدم .


سوال : اگر در مورد زمان شروع جهاد مقدس در مقابل کمونستان توضیحات کوتاهی را ارائه نمائید که چه زمانی به میدان جهاد عملی شتافتید و آیا شما تنها بودید و یا دوستان دیگری نیز با شما بودند، آن دوستان شما چه کسانی بودند و اقدامات اولیهء جهادی شما چه بود؟
جواب : پیشتر برایتان گفتم که من در سرطان سال ۱۳۵۷هـ ش هجرت نمودم و از راه څمکنی به پیشاور پاکستان مهاجر شدم و در آنزمان استاد برهان الدین ربانی حزب جمعیت اسلامی افغانستان را اعلان نموده بود که تنها بیست و پنج نفر عضو داشت و حزب دوم بنام حزب اسلامی بود که قاضی امین وقاد رهبر آن بود و و در آنزمان تخلصش ملتیار بود و در حزب تقریبا صد نفر بودند که اعضای برجستهء آنها از قبیل مولوی محمد یونس خالص،مولوی جلاالدین حقانی ،مولوی نصرالله منصور ،مولوی محمد نبی محمدی ،مولوی جمیل الرحمن و انجنیر گلبدین حکمتیار بودند، اگر چه رهبر حزب وقاد بود ولی بخاطر اینکه حکمتیار صاحب بسیار متشبس بود تمامی امورات را ایشان انجام میدادند که همین دلیل جدائی مولوی صاحب خالص گردید.
به هر صورت من به پیشاور به آدرس حزب اسلامی آمده بودم ، مگر زمانی که از ملا امام مسجد در منطقهء کالونی زریاب در پیشاور در مورد منطقهء اسکان مهاجرین افغانی پرسیدم او یکی از شاگردانش را همراهم ساخت و به او  گفت که این شخص را پیش طارق ببر ،طارق پسر فضل علی مجددی صاحب بود و خود مجددی صاحب نیز آنجا موجود بود و بعد از رفتن به آنجا با شهید پیلوت محمد گل در مهمانخانه ملاقات نمودم و از مجددی صاحب در مورد دوستانم هریک نقیب احمد و میر محمد سالم سئوال نمودم ،او برایم گفت که در اینجا نامها تغییر کرده اند ،شب را با ما بمان فردا پرسانشان را خواهیم کرد؟ در صبح روز بعد برایم گفت که در اینجا دو حزب از اخوانیهای آمده از افغانستان است و تو پیش کدامیک از آنها میروی ؟من برایش گفتم : در هریک از آنها که دوستانم باشند. برای طارق گفت : او را به پیش سیدکاشانه ای ببر و او مرا انجا برد . در کاشانه اعضای جمعیت زندگی مینمودند و دوستان من نیز در آنجا بودند و با دیدن من بسیار خوشحال شدند و من نیز به این ترتیب در جمعیت ماندم و مدتی بعد جریده ای بنام مجاهد تاسیس گردید و مسئولیت انرا به من سپردند ، برای کمپوزو چاپ  به لاهور می رفتم  و با همین کارم ،فعالیتهای عملی جهادی من شروع گردید. در سال ۱۳۵۸ مدیر تالیف و ترجمه در کمیتهء به اصطلاح فرهنگی تعیین گردیدم و در سال ۱۳۵۹ در همین ریاست فرهنگی ثقافتی در بخش اتحاد برای آزادی ،امیر مقرر شدم و در سال ۱۳۶۰در ریاست فرهنگی اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان معاون مجلهء اردو زبان هجرت تعیین شدم و بسیار زود از طرف جمعیت نمایندهء عمومی در لاهور مقرر شدم ،سه سال ایفاء وظیفه نمودم و در سال ۱۳۶۴ در نتیجهء ناهنجاریهای لسانی و سمتی در جمعیت وظیفهء خویش را ترک کردم و به امید شرکت در جهاد مسلحانه با اندیولان شخصی به ارگون در ولایت پکتیکا رفتم و مدت چهارماه در جبهات جنگ در کنار قومندان مشهور (مولوی صاحب امیر خان پهلوان) مشغول بودم. ( تقبل الله منی ومن سائرالغزاه والمجاهدین امین .


سوال : علی الرغم اینکه شعارها و جذبات پاک هر حزب و رهبر در آنزمان خواهان یک حکومت اسلامی در افغانستان بود پس چرا  احزاب جهادی تا پایان در یک وحدت و تعهد صادقانه باقی نماندند؟

جواب : در انزمان اختلافات حزبی ،سیاسی درنتیجهء دخالتهای دیگران و خودخواهی های شخصی بود،که هر پیشتاز حزب میخواست تا در ارگ افغانستان بر کرسی حاکمیت تکیه زند و به حصهء داده شده هیچکس قناعت نمی نمود و این یک چنین سئوالی است که تفصیل ان نوشتن کتابی جداگانه را می طلبد.


سئوال: جناب احمدزی صاحب ،زمانی که مجاهدین کامیاب و رژیم کمونیستی از بین رفت ،جنگهای فی مابین چگونه به میان آمد ،عوامل داخلی ( خودخواهی ها ) بیشتر دران رول داشت ویا دخالتهای خارجی؟
جواب : به نظر من بزرگترین عامل ان خودخواهی سران بود و بعد از ان قوم پرستی و تئوری سیاسی نیز جزء اختلافات بودند.


سئوال : به نظر شما کارنامه های مهم و کاستیهای امارت اسلامی در زمان حاکمیت چه بود؟
جواب : یکی از بزرگترین دست آورد و کارنامهء امارت اسلامی (طالبان )این عاشقان دین و وطن در زمان شش سال حاکمیت  نفاذ شریعت اسلامی محمدی بود، دومین کارنامهء شان ایجاد یک ادارهء قوی مرکزی بود، سومین کارنامهء شان جلوگیری تمام عیار از دعوتهای غیر دینی صلیبی ،بهائی ،قادیانی و دیگر دعوتهای غیر اسلامی بود،چهارمین ومهمترین دست آورد دیگر آن پاکسازی و از بین بردن فحشا، ساز و سرود و دیگر مراکز غیر اخلاقی فساد همانند سینما،خانه های فحشا و تیاتربود که برای سالهای سال ادامه داشت و همانند یک مرض ساری در جامعه گردیده بود ،دست آورد دیگر جلوگیری و نجات کشور از تجزیه شدن بود و هفتمین دست اورد آن از بین بردن پاتک سالاری و تفنگ سالاری بود که ایجاد امنیت عام وتام را بدنبال داشت ،هشتمین دست آورد آن اعمار و آباد نمودن مساجد ،جامعات و مدارس دینی بود، نهمین دست آورد آن جمع کردن و از میان برداشتن تهذیب ،فرهنگ و تمدن جاهلیت و کفری غربی بود که ما میتوانیم از ایجاد محافل رقص مشترک زنان و مردان در عروسی ها و ایجاد میله ها در زیارتها و بی احترامی به اولیا و بزرگان و اعمالی از این قبیل نام ببریم .


سوال : اکنون که افغانستان از جانب یک ایتلاف جهانی کفری اشغال گردیده است ، جهاد و مقابلهء مسلحانه در مقابلشان را چگونه میدانید؟ تعدادی از مردم تفاوتهایی را بین اشغال روسها با اشغال امریکائیان بیان میدارند و میگویند که آمریکائیان و غربیها به اجازه و تائید سازمان ملل متحد و برای آبادی و عمران افغانستان آمده اند؟
جواب : بعد از تجاوز مسلحانهء صلیبیان بر حریم و خاک افغانستان جهاد مسلحانه مطابق به حکم قرآن کریم بر ملت مسلمان نفیر عام گردیده است ،بر مرد و زن ،عالم و جاهل و خلاصه بر هر کس فرض عین است ، برای اینکه آنها نیز همانند شورویها برای حاکمیت کفر بر افغانستان تجاوز نموده اند و کشور را مستعمره نموده اند ،آن مردمی که جهاد در مقابل تجاوزگران را فرض نمیدانند و یا تجاهل عارفانه میکنند و حق را پنهان مینمایند تا ملت را فریب دهند و جیب هایشان را در بدل فروش دین و ناموس پر نمایند و یا افراد از احزاب قبلی هستند و یا سیکولر و متمایل به دیموکراسی غرب و خواهان آن هستند ، گفته هاو باور آنها کاملا غلط بوده ،برای اینکه فرعون صلیبی درآنوقت (جورج واکر بوش) چهار شرط را بصورت آمرانه برای امارت اسلامی اعلان نمود ،اول اینکه امارت اسلامی افغانستان اسامه بن لادن ( بزرگترین قهرمان امت اسلامی رحمه الله) را به امریکائیان تسلیم نماید، دوم دعوتگران شلتر های صلیبی و دیگر دعوتگران بهائی را فوری آزاد نمایند ،سوم مدارس دینی (مدارس جهادی) را ببندند ،چهارم آزادی زنان در افغانستان را باوری نمایند و اگر این شرایط را نپذیرند آمریکا و متحدینش بر افغانستان تجاوز خواهند نمود و برای ایجاد ایتلاف واتحاد ،بوش بشمول ملاقات با نخست وزیر بریتانیا تونی بلیر با روسای روس ،چین و دیگر کشورها  دیدار وملاقات نمود تا حمایت مستقیم انها را بدست آورد و یا حد اقل آنها را ساکت کند و بعد از آن از سازمان ماسونی که خود این سازمان دشمن اسلام و مسلمانان است برای تجاوز و حمله به افغانستان سند گرفت ، میماند مسئلهء آبادی افغانستان ...  این چه اندازه گفتار احمقانه است ، آیا کسی  برای عمران و ابادانی یک منطقه با تانکها ،توپها ،طیارات جنگی ،بمبها و مرمیها و دیگر تجهیزات جنگی میرود؟!!!
در طی یازده سال گذشته هموطنان ما شاهد بوده اند که صلیبیان افغانستان را آباد کردند و یا ویران ، به این اساس هموطنان ما باید فریب این عده از مزدوران را نخورند و باید به این گفته یقین کامل داشته باشند که بر خلاف تجاوز صلیبیان جهاد مسلحانه فرض عین بوده واست.



سوال : اگر مهربانی کنید و در مورد تلاشهای علمی خویش روشنائی بیندازید که در این زمینه از چه زمانی مصروف هستید و تعداد تالیفات علمی ،ترجمه ها و جمع آوری های شما در این عرصه به چه تعداد میرسد؟
جواب : شروع تالیفات من به شکل چاپی از سال ۱۳۵۸ بود و واولین کتاب بنده بنام قیاد اسلامی بود که مشتمل بر یکصد و بیست وپنج صفحه بود چاپ ونشر گردید ، در سال ۱۳۶۰ کتاب جهاد و غنیمت را نوشتم تا مجاهدین مطابق رهنمودهای شریعت اسلام فعالیتهای جهادی خویش را عیار نمایند  که خوشبختانه کتاب مذکور در سال ۱۳۶۸حائز تقدیرنامه و برندهء مدال نقره  که برای تمامی نویسندگان جهادی دایر و ایجاد گردیده بود از جانب امیر حزب اسلامی حکمتیار صاحب داده شد.
که امارت اسلامی نیز برای تشویق نویسندگان ، ادیبان و شاعران جهادی کشور نیز چنین اقداماتی را انجام داده است .
به هر صورت تاکنون لله الحمد تعداد کتب چاپی بنده به یکصد و پنجاه وپنج میرسد و مدت دو سال میشود که مصروف نوشتن کتابی بنام ( گذشتهء و آیندهء امارت اسلامی افغانستان) هستم که تاکنون پنجصد صفحهء انرا به شکل تحقیقی نوشته ام و جلد اول ان که حاوی تاریخ و واقعات شش سال گذشتهء امارت اسلامی افغانستان است به کمک الله تعالی مکمل گردیده است و جلد دوم آن نیز در آینده نوشته خواهد شد و آن بعد از اینکه جلد نخست  چاپ ونشر گردد.



سوال : جناب ما و شما شاهد هستیم که تعدادی از رهبران و قومندانان جهاد گذشته نیز با اداره و رژیم مزدور کابل همکاری همه جانبه مینمایند و این را بهانه میتراشند که آنها از این خلاء استفاده میکنند ودر این دور دیموکراسی امریکائی به دین خدمت مینمایند ، از نظر دین مقدس اسلام شما این همکاری و ادعای آنها را چگونه ارزیابی می نمائید؟
جواب : دراین موضوع سه جلد کتاب من چاپ و نشر گردیده است که نام یکی از آنها (حکومتهای ظالم و امام ابو حنیفه) و دومی آن ( حکم شرعی کار کردن در حکومت کنونی ) که هرکدام آنها دوبار چاپ و نشر گردیده اند و سوم آن ( دیموکراسی کفر آشکار است ) که پنج مرتبه چاپ ونشر گردیده است و در هر سهء آنها بنا به دلائل شرعی این ثابت گردیده است که هرگونه وظیفهء رسمی در حکومت کنونی کابل حرام بوده واست ، از چوکیداری گرفته تا وزارت ، و همینگونه در قضا و مقننه ، عسکری ،خطابت و دیگر وظایف ...  برای اینکه نظام کنونی یک نظام کفری است و از جانب صلیبیان ایجاد وتاسیس گردیده و برای بقا ء مسیحیت ، یهودیت وهندوایزم در افغانستان است و کارکنان آن معاونان کافران شمرده میشوند . برای معلومات بیشتر دراین مورد خوانندگان میتوانند به سه جلد کتابهای نشر شدهء من مراجعه نمایند.



سئوال : مشوره و رهنمودهای شما به طالبان چیست و به نظر شما آن کدام کاستیهایی است که طالبان باید آنرا تکمیل نمایند؟
جواب : مشورهء من به طالبان گرانقدر در چوکات امارت اسلامی اینست که همانگونه که از شروع تحریک تا کنون وحدت و یکپارچگی خویش را نگه داشته اید باید آنرا بیشتر مستحکم نمائید و همانند بنیان مرصوص باشید  که راز کامیابی در آن نهفته است. دوم اینکه اطاعت امیر را با رضایت کامل انجام دهید حتی اگر در وقت سختی باشد ،سوم اینکه به قیمت دین و مذهب هیچ گاهی ساز و پیوستهای سیاسی انجام ندهید ، چهارم اینکه در زمان جنگ وصلح با ملت اخلاق خوب ورویه اسلامی داشته باشید ،پنچم : در هرحالت از الله تعالی ترس داشته باشید و تا قیام امارت اسلامی به جهاد مقدس خویش ادامه دهید و اخر اینکه در جلب و جذب افراد تازه وجدید محتاط باشید که شاید امارت اسلامی نیز این اصولات را نافذ نموده باشد برای اینکه در این مورد باور کردن برای امارت نقصانده میباشد و خصوصا در سنگرهای جهاد و در سکتور سیاسی.



سوال : با معذرت فراوان محترم زاهدی صاحب ، همانطور که برایتان معلوم است ملت افغانستان برای سالیان متمادی پیرو مذهب حنفی هست و وحدت ملی خویش را در همین پیروی نگه داشته اند ، به نظر شما چگونه میتوانیم این وحدت دینی را بیشتر مستحکم نمائیم ، جانب دیگر سئوالم این بود که اگر کسی تلاش نماید تا بجای فقه حنفی مسلک و راه متعدد دیگری را پیروی و درافغانستان رواج نماید ، شما اینگونه تلاشها را چگونه میبینید؟
جواب : جواب این سئوال اینست که این گفتاری برابر با حکومت ودولت است که اگر مسئله قضاء و فیصله های آن باشد و یا مسئله عبادات آن باشد و یا مسئله نصاب تعلیمی آن باشد و یا معاملات ومسائل دیگر فقهی که باید تنها وتنها فقه حنفی حاکم باشد و اگر در سطح ملی باشد پس علماء کرام امارت اسلامی موجود هستند و آنها باید با دلائل و مباحث علمی قناعتشان بدهند تا جلو اختلافات عقیدوی و فکری در کشور گرفته شود و اختلافات فروعی فقه به نظر من تا آنزمانی که به امارت اسلامی زیان نرساند کار و مناسب مداخله حکومت نمیباشد ،زیرا ما مشاهده میکنیم که در عربستان سعودی و دیگر کشورهای اسلامی مذاهب و پیروان حنفی ،شافعی ،مالکی و حنبلی موجود هستند مگر تمام فیصله ها و عملکردهای دولتها وحکومتها بر مبنای فقه حنبلی است و خبر خوب اینست که درافغانستان فقه حنفی مطابق به فکر و دستور دیوبند عام گردد ، در جهاد گذشته درمورد مسئله (مفقود الخبر) کسانی که ازدواج نموده بودند و در مورد زنان بیوه در کمپ های مهاجرین افغانی که عالمان افغانستان در راستای فقه مالکی فتوا داده بودند و آن اینکه خانم شخص مفقود الخبر باید چهار سال انتظار نماید و بعد از ان اگر خواستار عروسی دوم باشد پس عدت را بگذراند و در بدل مهر شوهر دیگر را گرفته میتواند و اگر بعد ازان شوهر اولی اش هم پیدا شود زن از آن شوهر دوم است و شوهر اولی صرف حق بدست اوردن مهر را دارد ، امیرالمومنین عمر بن الخطاب رضی الله عنه در مورد یک زن مفقود الخبر نیز این فیصله را نموده بود ، صاحب مفقود را طلب نمود و زن را بالایش طلاق نمود و بعدا ان زن چهار ماه و ده روز عدت را گذراند و با شوهر دیگری ازدواج کرد، ( مصنف ابن ابی شیبه جلد اول ۲۱۸صفحه ، سنن البهیقی ۷ جلد ۵۴۵صفحه نگاه کن  فقه عمر۶۱۵صفحه


سوال : درپایان اگر نظریات ، پیشنهادات و انتقاد خویش را در مورد مجله څرک تقدیم نمائید خرسند خواهیم شد، تشکر
جواب : ماشاء الله مجله څرک درطی هشت سال گذشته با نشر مضامین جهادی، علمی ، ادبی وتنقیدی خویش از مرحلهء فجر به طلوع کامل رسیده است ، الله تعالی بیشتر مثمر بگرداند و کامیابی های بیشتری را نصیبش گرداند ( امین )

 مجله څرک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر