محمد داود مهاجر
"چُرها " نام منطقه ای نیست بلکه صیغه جمع است که مفرد آن " چُر" است و از اصطلاحات زبان بلوچی است که در زبان فارسی به تنگه و درّه های میان کوه ها گفته میشود.
روزهاییکه امریکا و ناتو حمله کردند و امارت اسلامی بعد ازمقاومت ۴۰ روزه بنابر عللی مجبور به عقب نشینی شد ، دیگر کسی در لباس طالب نمانده بلکه حتی نامش را نیز جرم حساب میکردند .
روزهای بسیار اسفناکی بود ، کسی اصلا به خیالش این نمی آمد که دوباره مجاهدین امارت اسلامی قیام کنند و دوباره مقاومت و انقلاب آغاز گردد بلکه همه فکر میکردند دیگر کار مجاهدین تمام شده است .
اما هربیشه گمان مبر که خالیست شاید پلنگی خفته باشد
از میان برادران بلوچ که درصف امارت اسلامی از مدتها قبل شرکت جسته و هم رکاب و همراهان خصوصی شهید ملادادالله رحمه الله در جنگ علیه شر و فساد بودند، شهید مولوی محمود (رحمه الله) از جمله آن راد مردانی بود که کمر همت را در اسرع وقت بست و با توکل بر ذات الهی با تعداد اندکی از رفیقان خود ، بار دیگر و به تنهایی جنگهای چریکی را برعلیه اشغالگران و نیروهای مزدور آن ازمیان کوه ها و چرهای بهرامچه آغاز نمود.
درآن روزها ، جای پناه مجاهدین فقط کوه ها بودند آن هم با بسیار دقت و پنهان کاری تا کسی ازمحل اختفای مجاهدین مطلع نگردد.
مجاهدین اکثر روز های خود را در میان کوه های بهرامچه با مصارف غریبانه ایی که داشتند به سرمیبردند تا روزیکه به توانند جمعیت خود را برای یک حمله پوره نمایند و آمادگی کامل " تاحدامکان" ازنظر تعداد کلاشنکوف ، مرمی و مصارف سوخت برای موترها و غیره را فراهم نمایند .
تعداد مجاهدین در آن روزها اندک بود اما مخارج آنان نیز نظر به تنگدست بودن مجاهدین بسیار بالا بود و اکثرا وعموما به صرف لوبیا کشک زرین و عدس اکتفا میکردند .
تهیه واستعمال آب برای مجاهدین مشکل بود و آب برای وضو و غسل کم بود لذا مجاهدین در هر دو حالت به تیمم اکتفا می کردند و این مشکل چند علت داشت :
- هرچند روزی جای خود را ازکوهی به کوهی تبدیل میکردند.
- زیاد عبور و مرور به اطراف خود نمی کردند تا کسی از محل اختفای مجاهدین اطلاعی حاصل نکند .
- تعداد چشمه و چاهای آبی نیز در منطقه کم بود .
لذا مجاهدین چند عدد بشکه های ۶۰ لیتری را با موتر برده و ازمحل چشمه و یا چاهی پر میکردند آن هم زمانیکه در اطراف چاه آب کسی نباشد. و برای دو سه روز از همان آب برای نوشیدن فقط استفاده می کردند و برای غسل نمودن و وضو تا چندین روز و یا هم چندین هفته متوالی به تیمم اکتفا مینمودند.
سر و صورت مجاهدین تا مدتهای طولانی با خاک و غبار آلوده بود و هر ازگاهی چند نفر را به پنهانی روی چاه آبی در اطراف میبردند تا زود غسل کرده ودوباره به محل اختفا برگردند .
۶۰ لیتری های آب چون گاهی مجبور به استفاده از آن در تهیه بنزین ( پترول ) بودند ، نیز بوی بنزین میداد و مجاهدین نیز مجبور به آشامیدن چنین آبی بودند .
روزهای سختی بود امکانات و اکمالات در حد خیلی پایین بود .
مجاهدین چون بوسیله موتر در کدام دره و کوه وارد میشدند سپس راه ورودی دره را به گونه ایی استتار کرده و آثار داخل شدن موتر را پاک می کردند .
مولوی محمود رحمه الله خود در تمام این روزها یا اکثر آن با مجاهدین در کوه ها حضور داشت و با تحمل نمودن این حالات بعد از سپری کردن ۴۰ روز، ترتیب عملیاتی را بر پایگاهی از دشمن در اطراف بهرامچه طرح ریزی مینمود و اکثر این عملیاتها با موفقیت کامل و فتح آن پایگاه منجر می شد و مجاهدین با تلفاتی بسیار کم و خیلی اندک مثل زخمی شدن یکی روی شانه یا دست ، سالم وغانم برمیگشتند .
بعد از انجام عملیات ، مجاهدین دوباره به چُرها ( کوه ها) پناه برده و برنامه انتشار و پراکندگی را برای خود طرح ریزی مینمودند . اسباب و وسایل نظامی را پنهان کرده و هریک دوباره به خانه های خود برمیگشتند و بعد از آرام شدن اوضاع ، برای جمع شدن و عملیات بعدی با امر شهید مولوی محمود و شهید مولوی محمد ظاهر (رحمه الله) دریکی ازخانه های دوستان جمع شده و دوباره جمع شدن در چُرها ( دره ها ) را از نو شروع میکردند .
خوش باد روزهاییکه چو دیروز گذشتند باهمه سختیها چه بسیار زود گذشتند
من آن روزها به سالها عوض نمی کنم چه باصفا بودند و چه بهروز گذشتند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر