مراکز نظامی اشغالگران اگر در قندهار باشد و یا در هلمند، در پکیتا باشد و یا در مزار و قندوز ، خلاصه در هر بخشی از کشور عزیز ، چنان مرکز نظامی اشغالگران وجود ندارد که از حملات مجاهدین امارت اسلامی در امان باشد . در صورتی که مجاهدین پلان منظمی را طرح ریزی کننند، نه دیوار های بلند و محکم بگرام جلو دار آن شده می تواند و نه هم موانع امنیتی میدان هوایی جلال آباد ، بلکه مجاهدین به داخل همین میدان ها داخل گردیده و در آن با آنان می جنگند .
هموطنان ما شاهد اند که در سال های گذشته ، مجاهدین در دوران
عملیات، به وزارت خانه های اداره اجیر نیز راه یافته اند و تا به دفتر وزیر
نیز رسیده اند . قرارگاه های نظامی شان را نیز تصرف نموده و بر والی های
رژیم اجیر ، در حالی دیوار ها را تخریب نموده اند که آنان در دفاتر شان
نشسته بودند و بگمان شان هم چنین چیزی خطور نمی کرد ! اینها افسانه نیستند
، حقایق اند . صفحات انترنتی مملو از همین خبر ها است روزنامه ها نیز به
آن پرداخته اند . پس اگر این تفوق نظامی مجاهدین امارت اسلامی نیست چه است ؟
اگر بخوبی نگاه کنیم، نه ساحات دیپلوماتیک دشمن در امان است و نه هم
قرارگاه های نظامی !!
حملات اخیر و منظم مجاهدین در ولایات کابل ، ننگرهار ، پکتیا و
لوگر ، آن ادعای سخنگویان و جنرالان پنتاگون را دروغ ثابت کرد که می گقتند
طالبان تضعیف گشته و در آغاز فصل بهار، نشانی از حملات شان دیده نمی شود !
مطبوعات جهانی حال به این امر اعتراف می کنند که اینگونه
حملات در طول ده سال گذشته سابقه نداشته است . قابل یاد آوریست ، عملیات
مذکور که در یک وقت و هماهنگ در چند ولایت آغاز شد ، ۲۴ ساعت بطول انجامید و
در طی آن بیش از ۲۰۰ عسکر داخلی و خارجی از بین برده شدند .
ویپ سایت گلوبل ریسرچ ، در تارخ ۱۸ ماه اپریل ، از قول یک
مقام بلند رتبه امنیتی رژیم اجیر می نویسد : حقیقت این است که قوای
استخباراتی و امنیتی ما در میان شان این قدر هماهنگی ندارند که طالبان
دارند و این به این خاطر است که در صفوف ما ، اختلافات سمتی و گروهی ریشه
دوانیده است .
شاید غرب در چند دهه آینده ، در پوهنتون های حربی خود ، حملات
اخیر مجاهدین را بعنوان حملات موفق تدریس نموده و تاکتیک های حربی را از
آن یاد بگیرد . واقعا قابل تامل است که دو و یا سه تن از مجاهدین که در یک
سنگر نشسته اند ، معمولا حوالی ۲۰ الی ۳۰ ساعت در مقابل تکنالوجی امریکا و
تمام غرب مقاومت می کنند حال اینکه از اجیران داخلی امریکا نیز راه گم
گشته و سخنگویان شان نمی دانند که چگونه برای خود بینی از گل درست کنند ؟
حقایق زمینی این است که امارت اسلامی همچنانکه یک قوت عسکری
است یک قوت سیاسی نیز است . در ماه جنوری گذشته ،تصمیم گشایش دفتر سیاسی
امارت اسلامی بغرض تفاهم با جهانیان ، بعلت ضعف مجاهدین نبود بلکه این از
قوت نظامی سرچشمه گرفته بود و از روی همین استراتیژی منطقی بود که برای حل
مسئله افغانستان ، علاوه بر راه نظامی ، راه سیاسی را نیز باز گذاشته و به
دنیا بگوید که در میدان سیاسی نیز امارت اسلامی یک قدرت بر تر است همچنان
که در میدان عسکری و دیگر بخش ها یک قدرت محسوب می شود ، اما اشغالگران
امریکایی در افغانستان ، برای حل سیاسی ، استراتیژی مشخصی ندارند و از
تاکتیک " یک قدم به جلو و دو قدم به عقب " کار میگرند که در نتیجه آن ،
جریان سیاسی ، شکار تعطل گردیده است .
به همین خاطر ، تا آن گاه که امریکایی ها برای حل مسئله
افغانستان ، استراتیژی ثابت اتخاذ نکنند ، تا همان وقت در محاذ سیاسی
همانند محاذ نظامی با ناکامی مطلق مواجه خواهند شد . فقط به ملت دروغ گفتن
که مجاهدین امارت اسلامی را تضعیف کرده اند ، بجای حل معضل افغانستان ، بیش
از پیش آن را پیچیده خواهد کرد ، پس امریکایی ها دیگر باید از دنیای آرزوی
های بی جا خارج گشته و حقایق فعلی زمینی در افغانستان را بعنوان واقعیت
به پذیرند ، رهایی از این معضل و حل آن در همین نهفته است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر