۲۸ تیر، ۱۳۹۱

شمشیر الفاروق بُرّنده تر از نیرنگها و دسیسه های اشغالگران است !!!

قاری یوسف احمدی : افغانستان توسط نظامیان بیش ۴۹ کشور غربی و مستکبرین جهانی اشغال گردیده است و در مقابل اکثریت قریب به اتفاق مردم مظلوم اما غیور افغانستان دست به جهاد و قیام زده اند و اشغالگران بعد از گذشت یازده سال تمام و استعمال تمامی قوت ، طاقت ،نیرو ، تسلیحات و وسایل پیشرفتهء جنگی روبه زوال و شکست میروند. از چندی بدین سو و از زمانی  که عملیات الفاروق قدرت و ابتکار را بدست گرفته و اشغالگران را سراسیمه و نگران ساخته است ، دسایس و نیرنگهای اشغالگران نیز تغییر نموده و انها از شیوه ها و طروق جدید برای کم کردن و ضعیف نمودن عمق همکاری و همدردی مردم با مجاهدین امارت اسلامی در داخل و جلوگیری از نشر واقعیت ها و حقایق در خارج استفاده میکنند که در این راستا میتوانیم ازکنترول رسانه ها و مطبوعات و جلوگیری از نشر حقایق ، مسمومیت دختران مکاتب برای بدنامی طالبان و تبلیغات اخیر دشمن مبنی بر اینکه مردم (خود جوش )بر علیه مجاهدین امارت اسلامی در بعضی از ولسوالیها به پا خواسته اند، را نام ببریم .
بعد از گذشت سالیان متمادی ، استعمال و پیاده نمودن کارکردها و طروق گوناگون، اشغالگران هم اکنون به این نتیجه رسیده اند که از طریق نظامی و استعمال نیرو و تسلیحات نمیتوان مردم و مجاهدین را ضعیف و یا حدالاقل کنترول نمود از همین رو  به شیوه ها و طروق جدید برای مقابله با قیام مردمی و جهاد مجاهدین دست بکار شده اند.
همزمان با شروع عملیات الفاروق ،دشمن حداکثر تلاش و کوشش خویش را نموده است تا رسانه ها ی داخلی و مطبوعات خارجی را کنترول نموده و انها را مجبور ساخته اند تا از فرامین و رهنمودهای انها درزمینهء نشرات پیروی نمایند ، که در این راه تا اندازهء زیادی موفق نیز بوده اند . زیرا در اواخر سال گذشته و اوایل امسال زمانی که جهاد مجاهدین و مقاومت مردم سراسری گردید ، اشغالگران مجبور به اتخاذ این عمل شدند ، انها میخواهند تا همزمان با نزدیک شدن زمان خروج اوضاع  را طوری جلوه دهند که حکومت مزدور بر اوضاع افغانستان حاکم است و امنیت نیز روبه بهبودی مینهد و مجاهدین نیز دست از جهاد و جنگ کشیده اند.
اما راست گفته اند که دروغگو فراموش کار است . انها خود علی الرغم اینکه از نشر نمودن حوادث و درگیرهایی که روزانه در سرتاسر افغانستان رخ میدهند ، جلوگیری و ممانعت میکنند ولی گاه بیگاه خود حقائق را دانسته و یا نادانسته بیان میدارند که یکی از بیانات کرزی در نشست مطبوعاتی  اعلان داشته اش دالیل این نگارش است  که گفته بود حملات بر نیروها و عساکر داخلی افزایش یافته و بطور میانگین مایان روزانه شاهد هلاکت ۲۰ تا ۲۵ تن از نظامیان خویش هستیم .و بعضا سخنگویان ایساف نیز اعتراف مینمایند که ماهانه شاهد صدها درگیری و یورش طالبان بر قرارگاها و گزمه های عساکرشان بوده اند .که اگر از جانب دیگر مایان این گفته ها را با انچه رسانه ها و مطبوعات نشر مینمایند ،مقایسه نمائیم بطور واضح مشاهده مینمائیم که دراکثر روزها مایان هیچ خبری از جنگ و درگیری در افغانستان را از رسانه های داخلی و خارجی نمیشنویم و جنگ ها و درگیریهای که برای روزهای روز به طول میانجامد را نیز طور پخش ونشر میکنند که شنونده فکر میکند یک درگیری ساده و چند ساعته بوده  و به سلامت پایان یافته است .
اگر مسمومیت دختران مکاتب را نیز تحلیل نمائیم نیز درمیابیم که این عمل نه کار مجاهدین امارت اسلامی است بلکه یک توطئه و سرپوش در مقابل اعمالی است که حکومت مزدور در ساحهء معارف انجام داده است . وزارت معارف با حذف ایات و احادیث نبوی (ص) و دیگر مسائل مهم دینی همانند جهاد، جفا و خیانت بزرگی به دین اسلام و ملت مسلمان افغانستان انجام داده است و برای منحرف نمودن اذهان مردم مسلمان افغانستان این دسیسه و عملکرد را زیر پلان و وظایف خود نگاشته اند تا به مردم اذهان نمایند که خواهان معارف و ارتقای سطح علمی و تعلیمی فرزندان وطن و کشور هستیم و در عوض مخالفین میخواهند و تلاش دارند تا مردم را در جهل و تاریکی نگه دارند.
اگر بعضی از دوستان به خدمات اینترنیتی دسترسی داشته باشند شاهد بوده اند که نامه نوشته شده توسط والی بلخ به مقامات امنیت ملی که در ان عالی جناب خواستار سوزاندن مکاتب در چهار ولسوالی ولایت بلخ توسط مامورین و موظفین امنیت ملی گردیده بود، پخش و نشر گردید. اگر هم امارت اسلامی چنین دستور کاری را در پیش داشته باشد ، ضرورت به مسمومیت دختران و شاگردان بیگناه مکاتب را ندارد ،رهبری امارت اسلامی میتواند با یک امر و اعلامیه در یک روز هزارها عدد مکاتب را بسته و شاگردان را خانه نشین کنند.
و موضوع دیگری که رسانه ها انرا گرم نموده و هوا میدهند نیز همانند بغاره ای بیش نیست که وقتی سوراخ شود ماهیت اصلی ومیان خالی اش به همگان اشکار میشود. اشغالگران و رژیم دست نشاندهء انان بعد از سالها جنگ و کشتار و ناکامی در عرصهء نظامی ،ابتکار اربکی سازی و ملیشه های محلی را آغاز نمود ولی لله الحمد ملت فهمیده و متدین افغانستان در اکثریت مناطق این خواست دشمنان دین و وطن را رد نموده و از دادن افراد و مسلح نمودن انها در مقابل مجاهدین امتناع وجلوگیری نمودند تا جایی که بزرگان قومی و ریش سفیدان تهدید نیز گردیدند که یا باید افرادی را در محلات و قریه های خویش مسلح نمایند و یا با ید منطقه را رها کرده و کوچ کنند ولی مردم در مقابل با قاطعیت ایستادگی نموده و اشغالگران پس از خرچ نمودن میلیونها دالرو تقسیم نمودن هزارها میل سلاح و وسایل ارتباطی چیزی دستگیرش نشد بلکه در بیشتر مناطق مردم و افراد پس از حصول اسلحه به مجاهدین پیوسته و وسائل و امکانات دست داشتهء شان را به مجاهدین تسلیم نموده اند.
اشغالگران بعد از صرف چندین سال و شکست توطئه ها و پلانهای شوم و پرخرچ خویش اینبار میخواهند تا با همان محتوای گذشته ، ماهیت وشکل جدیدی را دراذهان مردم جای دهند، انها میخواستند تا همان دزدان و تفنگسالاران  گذشته ،اربکیهای دیروز را بنام قیام خودجوش مردم جلوه داده ،پدیده ای تازه را با نیزنگی جدید ظهور دهند تا بلکه بتوانند یک اهرم دیگری را در مقابل مجاهدین ایجاد نمایند اما این دسیسهء شوم در همان روزهای اغازینش بر ملا و خنثی گردید زیرا همه میدانند که قیام خودجوش ومقاومت ملی همان جهاد مجاهدین در مقابل اشغالگران است که اکثریت قریب به اتفاق مردم دران شرکت و از ان حمایت میکنند ، مردمی که جهاد خود را با کمترین ، ارزانترین و کهنه ترین وسایل و تسلیحات در دست داشتهء شان شروع نموده و با همان صداقت ،ساده دلی و خلوص مستکبرین متکی به تسلیحات مدرن ،نظامیان تعلیم یافته و تخنیک پیشرفته را به زانو دراورده اند.
این چگونه قیام مردمی است که یک روزه وسایل و سلاحهای مدرن غربی رابدست اورده و با استفاده از وسایل پیشرفتهء مخابراتی و پول هنگفت در مقابل مجاهدین و برای چه هدفی به پا خواسته اند؟!!!
اگر مسئله تعلیم و تربیه مطرح است لازم به ذکر است که در زمان حکومت امارت اسلامی تمامی مکاتب در ان زمان نیز باز وفعال بوده اند و برای تمامی فرزندان کشور تعلیم رایگان معیا گردیده بود. بلکه نصاب تعلیمی ان دوران جامع و پرمحتوا تر از نصاب تعلیمی کنونی بوده واست.
اگر مسئله امنیت مطرح است باید بگوئیم که از ۴۰ سال بدینسو هیچ حکومتی بجز امارت اسلامی نتوانسته بود امنیت عام وتام را در افغانستان تامین نماید، که تمامی جهانیان به ان اعتراف میکنند.
اگر مسئلهء حفاظت جان ومال مطرح باشد نیز باید گفته شود که در دوران یکی از رژیمها و حکومتهای گذشته تا حال بجز امارت اسلامی ،جان و مال مردم و ملت افغانستان محفوظ نبوده است ، که تمام ملت افغانستان شاهد ان بوده است.
اگر مسئلهء ترقی و پیشرفت مطرح است نیز باید ذکر گردد که بجز امارت اسلامی هیچ حکومتی خالصانه در عمران و ترقی کشور عمل ننموده است ، زیرا در زمان حاکمیت امارت اسلامی در افغانستان ، امارت اسلامی با عایدات و درامد ناچیز حکومت کارهایی زیادی  را در زمینهء بازسازی ،پخته کاری و قیر ریزی سرکهای کشور همانند ( سرک جلال اباد –کابل، کابل –قندهار ، قندهار –بولدک ) که در ان زمان از نیازهای مبرم کشور بود را آغاز نموده بود. و پلانهای دیگر در بخشهای شهرسازی و عمران نیز درحال اجرا بود.
اگر مسئلهء حمایت ملی ومردمی مطرح باشد نیز باید اعتراف شود که اکنون اکثریت مردم و اقوام کشور از مجاهدین و امارت اسلامی حمایت و با انها همکاری و همدردی نزدیکی دارند. اگر اینطور نیست پس چگونه مجاهدین بدون همکاری و حمایت مردم میتوانند در هر ولایت ،ولسوالی ، قریه و روستای کشور جای گرفته و سنگرهای قوی و مستحکمی را در ان برایشان ایجاد نمایند اگر همکاری مردم نباشد پس چگونه مجاهدین میتوانند خوراک، پوشاک ،معلومات و دیگر ضروریات جنگی و نظامی خویش را معیا کنند . حمایت مردم از مجاهدین و همکاری انها به حدی رسیده است که ما در سطح افغانستان کمتر ولایت و ولسوالی و قریه ای را پیدا کرده میتوانیم که در انجا مجاهدین و تشکیلات امارت اسلامی موجود نباشد.پس این خود دلیل بر حمایت مالی و جانی مردم و اقوام افغانستان از مجاهدین و امارت اسلامی در افغانستان است .
اگر مسئلهء حقوق مدنی و حقوق زن باشد همهء مان به این یقین و باور کامل داریم که بجز اسلام و شریعت محمدی هیچ دستور و قانونی حقوق انسان و خصوصا حق زن را تامین کرده نمیتواند ، چیزی که امارت اسلامی خواستار ایجاد و استحکام ان است.
پس بر تمامی ملت افغانستان در مجموع این واضح تر و روشنتر از افتاب است که جهاد مجاهدین یک قیام مردمی بوده و ملت افغانستان خواهان یک نظام کاملا اسلامی و شرعی در کشورشان هستند و رژیم کنونی یک حکومت مزدور و دست نشانده است تمامی افراد و گروهایی که به نحوی با اشغالگران و مزدوران انها در ارتباط و همکاری هستند ،جزء انها شمرده شده و دشمنان ملت و خائنین وطن هستند.
دیگر حمایت ،همکاری و اتحاد مردم و مجاهدین به حدی رسیده است که اشغالگران با تبلیغات رسانه ها ،تقسیم سرمایه ها ،دادن القاب ونامهای بزرگ و کوچک ،تقدیم هدایا و توایف و وعده و وعیدهای دیگر نمیتوانند این یکدلی و اتحاد را از بین برده و بین شان جدائی و نفاق بیندازد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر