دشمنان اسلام در مدینه منوره منافقین و یهود بودند. آنها در راه دشمنی با
رسول الله از هیچ مکر و حیله ای فرو گذار نمی کردند. سعی و تلاش آنها در
مدینه منوره این بود که بین مهاجرین و انصار اختلاف بیندازند و در شهر
مدینه علیه مسلمانان شایعه پراکنی کنند. بدتر از همه اینکه آنها با دراز
کردن دست دوستی به سوی دشمنان خارجی اسلام، هر از چند گاهی آنها را علیه
مسلمانان تحریک می کردند. خلاصه اینکه تمام برنامه های آنها در ضربه زدن به
اسلام خلاصه می شد.
سرشت خبیث و ناپاک آنها همواره مشغول دشمنی با اسلام و دسیسه علیه مسلمین بود، تا اینکه صاحب رسالت را در مورد عزیزترین فردی که در نزد او بود، مورد هدف قرار دادند و به ناموس و اهل بیت پاکدامن آنحضرت صلی الله علیه و سلم؛ حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها، تهمت زدند و جریان "افک" را به راه انداختند تا به این وسیله ضربه ای را متوجه اسلام نمایند.
اما با نزول وحی و آیاتی مبنی بر برائت و پاکدامنی این بانوی بزرگوار و ناموس پیامبر اسلام همه چیز برای جامعه اسلامی واضح و مبرهن گشت و تفکر ناصواب بداندیشان و تبهکاران خودبخود محکوم گشت و حق و باطل به منصه ظهور درآمد و دل مومنان و دوستداران پیامبر و اسلام شاد شد.
در این نوشتار مختصر به اثبات برائت و پاکی حضرت عایشه رضی الله عنها در ضمن جریان افک می پردازیم.
خداوند در آیات سوره نور می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ» کسانی که این تهمت بزرگ را سر هم کردند، گروهی از خود شماها بودند و گمان می برید که این حادثه برایتان بد است، بلکه این مسئله برایتان خوب است و هر کدام از آنها به اندازه ای که گناه کرده مجازات می شود و کسی که بخش بزرگ این گناه را گرفتار شده برای او عذاب سختی است.
این آیات بزرگترین دلیل بر پاکی و پاکدامنی حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها است. مورخان اسلامی، و بالاتر از همه مفسران و محدثان مسلمان، این آیات را مربوط به تهمتی می دانند که منافقین به همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم وارد کردند.
در این مورد هیچ شک و تردیدی نیست که این آیات در مورد پاکی و طهارت حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها نازل شده اند و همه مسلمانان بر این امر اتفاق نظر دارند.
اما از میان خیل عظیم مورخین و مفسرین مسلمان، یکی از آنها آیات را به گونه دیگری تاویل و توجیه کرده است که به مذاق هیچ مسلمانی نمی خورد، و مخالف با شأن پیامبر صلی الله علیه وسلم و ازواج مطهرات رضوان الله علیهن (که مادران مومنین هستند) می باشد.
صاحب تفسیر قمی که نمی خواهد برای حضرت عایشه رضی الله عنها هیچگونه فضیلت و جایگاهی ثابت شود، این آیات را با یک واقعه ساختگی تفسیر و توجیه می کند. وی در تفسیر خود (ج2، ص:99) در ذیل آیات سوره نور آورده است: « "إن الذين جاءوا بالإفك عصبة منكم لا تحسبوه شرا لكم بل هو خير لكم" فإن العامة رووا أنها نزلت في عائشة و ما رميت به في غزوة بني المصطلق من خزاعة و أما الخاصة فإنهم رووا أنها نزلت في مارية القبطية و ما رمتها به عائشة و المنافقات.» (عامه (اهل سنت) روایت کرده اند که این آیه دربارۀ عائشه نازل شده است، و آن هنگامی بود که در غزوۀ بنی المصطلق از خزاعه به او تهمت زدند، و اما خاصه (شیعه) روایت کرده اند که این آیه درباره ماریه قبطیه نازل شده است و آن زمانی بود که عایشه و چند نفر دیگر به او تهمت زدند.»
صاحب تفسیر مذکور در ادامه برای تایید این تفسیر و توجیه، حدیثی را به این شرح ذکر می کند: «حدثنا محمد بن جعفر قال حدثنا محمد بن عيسى عن الحسن بن علي بن فضال قال حدثنا عبد الله [ محمد ] بن بكير عن زرارة قال سمعت أبا جعفر (عليه السلام) يقول لما مات إبراهيم بن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم) حزن عليه حزنا شديدا فقالت عائشة ما الذي يحزنك عليه فما هو إلا ابن جريح، فبعث رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم) عليا و أمره بقتله فذهب علي (عليه السلام) إليه و معه السيف و كان جريح القبطي في حائط و ضرب علي (عليهالسلام) باب البستان فأقبل إليه جريح ليفتح له الباب فلما رأى عليا (عليه السلام) عرف في وجهه الغضب فأدبر راجعا و لم يفتح الباب فوثب علي (عليه السلام) على الحائط و نزل إلى البستان و اتبعه و ولى جريح مدبرا فلما خشي أن يرهقه صعد في نخلة و صعد علي (عليه السلام) في أثره فلما دنا منه رمى بنفسه من فوق النخلة فبدت عورته فإذا ليس له ما للرجال و لا ما للنساء فانصرف علي (عليه السلام) إلى النبي (صلى الله عليه و آله و سلّم) فقال: يا رسول الله إذا بعثتني في الأمر أكون فيه كالمسمار المحمي في الوتر أم أثبت؟ قال فقال لا بل اثبت، فقال و الذي بعثك بالحق ما له ما للرجال و لا ما للنساء فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم) الحمدلله الذي يصرف عنا السوء أهل البيت.» (زراه می گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی ابراهیم فرزند پیامبر از دنیا رفت، آنحضرت صلی الله علیه وسلم بسیار اندوهگین شد. عایشه گفت: چرا در مرگ این کودک این قدر غصه می خوری؟ او که فرزند تو نبود، بلکه فرزند جریج بود. پیامبر فورا حضرت علی را فرستاد و دستور داد که جریج را بکشد. علی به سوی او رفت در حالی که به همراه خود شمشیری داشت، و جریج قبطی در باغ بود، علی در باغ را کوبید و جریج به سوی او آمد تا در را باز کند، و چون حضرت علی را دید و در چهره او حالت غضب را مشاهده کرد برگشت و در را باز نکرد، علی از دیوار پرید و وارد باغ شد و او را دنبال کرد و جریج فرار کرد. چون جریج دید که علی به او خواهد رسید، بالای درخت خرمایی رفت و علی هم به دنبال او بالا رفت، و چون به جریج رسید، جریج خود را از بالای درخت به پایین انداخت. در این لحظه عورت او (جریج) ظاهر گشت [و حضرت علی از بالای درخت او را دید] که آنچه که مردان زنان دارند، او ندارد. (خنثی مشکل است.) سپس علی به سوی پیامبر برگشت و گفت: ای رسول الله هر وقت به من فرمان می دهی من باید مانند یک تیر داغ در کمان باشم یا تحقیق کنم؟ پیامبر فرمود: نه، بلکه تحقیق کن. [سپس حضرت علی واقعه را تعریف کرد.] آنحضرت صلی الله علیه و سلم فرمود: خدا را شکر که بدی را از اهل بیت ما دور گردانیده است.»
علامه قمی همین روایت را با الفاظی اضافه در ذیل آیه 6 سوره حجرات، جلد 2، صفحه 318 نیز آورده است. وی در این روایت جملات اضافه تری را نقل کرده است، از جمله اینکه وقتی حضرت علی جریج را نزد پیامبر آورد، از جملاتی که جریج در مورد احوالات خود به پیامبر گفت این جمله بود: «فبعثنی أبوها لأدخل إلیها و أخدمها و أونسها» (پدر ماریه قبطیه مرا همراه او فرستاد تا او را خدمت کنم.) این در حالی است که "ماریه قبطیه" و "سیرین" دو کنیز بودند که مقوقس پادشاه مصر به عنوان هدیه برای پیامبر فرستاده است.
لذا این روایتها به چند دلیل از اصل و اساس باطل است؛
اولا؛ چگونه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم به مجرد تهمت زدن یکی از هووها، دستور قتل یک انسان را صادر می کند، اما شریک جرمش (ماریه قبطیه) را به حال خودش رها می سازد؟!
ثانیا؛ چرا پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم حد را به تهمت زننده علیه ماریه قبطیه اجرا نکرد؟!
ثالثا؛ قرآن عظیم الشأن برای اثبات حکم زنا خواهان چهار شاهد است. چطور پیامبر از این حکم غافل ماند و بدون اینکه چهار نفر شاهدی بدهند، به حضرت علی رضی الله عنه دستور داد تا جریج را بکشد؟!
رابعا؛ اگر شخصی پیش پیامبر می آمد و اعتراف به جرم می کرد، پیامبر از او روگردانی می کرد و به او می گفت، شاید تو اشتباه کرده ای. تا وقتی کاملا تحقیق نمی کرد حد را اجرا نمی کرد. چطور در اینجا پیامبر بدون اینکه تحقیق کند و بپرسد فورا دستور قتل جریج را صادر می کند؟!
خامسا؛ پیامبر گرامی اسلام پرده پوشی در این کارها را می پسندید و اصلا خوشحال نمی شد که کسی به او خبر یا شهادتی در مورد زنا بدهد. بلکه به آن فرد می گفت: اگر پرده پوشی می کردی بهتر بود. اما در این قضیه خبری از این پرده پوشیها نیست.
از طرفی دیگر این روایت نمی تواند مربوط به واقعه افک باشد؛ لحن آیات افک که در سوره "نور" آمده مانع از آن است که این آیات را مربوط به جریان (ماریه قبطیه) بدانیم، زیرا تهمت زنندگان در آیات افک گروهی بودند و سرپرستی آنها را هم یک مرد بر عهده داشت.
دلایل کتاب و سنت بر پاکی عائشه صدیقه
1- وقتی منافقین جریان افک را به راه انداختند و اسباب اضطراب و نگرانی پیامبر و مسلمانان را به وجود آوردند، خداوند آیات سوره نور را در پاکی و طهارت حضرت عایشه نازل کرد. بعد از نزول آیات، پیامبر گرامی اسلام پیش حضرت عائشه رفت و گفت: «أبشری یا عائشة إن الله قد برّأک» (بخاری 4757) ای عائشه بر تو بشارت باد، خداوند تو را تبرئه کرد.
2- به روایت حاکم نیشابوری در مستدرک «پیامبر گرامی اسلام روزی به حضرت عائشه گفت: آیا راضی هستی در دنیا و آخرت همسرم باشی. حضرت عائشه گفت: آری. پیامبر گفت: پس تو همسرم در دنیا و آخرت هستی.»
دلائل منطقی بر پاکی و طهارت حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها
حال صرف نظر از تفسیر و توجیه آیات سوره مبارکه نور، که به اتفاق مفسرین و علمای جهان اسلام در برائت حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها نازل شده اند، به بیان برخی دلایل عقلی و منطقی که پاکی و طهارت ام المؤمنین حضرت عائشه را ثابت می کنند، می پردازیم. برخی از این دلائل منطقی عبارتند از:
1-اگر حضرت عائشه مرتکب گناهی می شد، چرا پیامبر بر او حد اجرا نکرد؟
2-اگر حضرت عائشه رضی الله عنها مرتکب فاحشه ای می شد، چرا پیامبر او را طلاق نداد، و تا آخرین لحظه کنارش ماند، تا اینکه در دامان حضرت عایشه وفات کرد و در خانه اش دفن گردید.
3-خداوند در قرآن کریم بیان می کند: «الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات» زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک. این آیه بر پاکی حضرت عائشه تاکید می کند. زیرا به اتفاق همه، پیامبر پاکترین انسانهاست و محال است که برای خودش همسری ناپاک اختیار کند.
4-اگر شک و شبهه ای در اخلاق ازواج مطهرات پیدا می شد، مردم از پیامبر و دعوتش متنفر می شدند، و هیچ کس اسلام را قبول نمی کرد.
5-تهمت به عائشه تهمت به پیامبر به حساب می آید، زیرا پیامبر حاضر شد تا آخر عمر با او زندگی کند، و این یک نوع بی غیرتی به حساب می آید که همخواب پیامبر شخص [العیاذبالله] ناپاکی باشد.
6-خداوند به جبرئیل دستور می دهد تا به پیامبر برساند که عائشه همسر او در دنیا و آخرت است. تهمت به حضرت عائشه در واقع اشکال وارد کردن به اختیار خداوند است که خداوند برای پیغمبر خود اختیار خوبی نکرده است.
7-تهمت به ناپاکی حضرت عائشه اذیت و آزار رساندن پیامبر را به دنبال دارد، و اذیت رساندن به پیامبر گناهی نابخشودنی است و منجر به کفر می شود؛ «إن الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و أعد لهم عذابا مهینا»
8-هر انسان مسلمانی که به حضرت عائشه رضی الله عنها تهمت بزند او در واقع به مادر خود تهمت زده است، زیرا قرآن عظیم الشأن به صراحت می فرماید: «النبی أولی بالمومنین من أنفسهم و أزواجه أمهاتهم» چه کسی حاضر است به مادر خود تهمت بزند؟
9-کسی که حضرت عایشه را متهم به فحشا کند، او پیامبر را متهم به فحشا کرده است، زیرا در این آیه خداوند می فرماید: «الزانی لاینکح إلا زانیة» شایستۀ یک زن فاحشه شوهر فاحشه است.
گواهی صحابه و اهل بیت بر پاکی و طهارت حضرت عائشه
1- یک روز شخصی به حضرت علی گفت: جلوی درب دو نفر ایستاده اند و به حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها بد و بیراه می گویند. حضرت علی به قعقاع دستور داد که به هر کدام از آنها صد ضربه شلاق بزند. (این روایت را ابن کثیر در تاریخ البدایة و النهایة ذکر کرده است.)
2- عبدالله بن عباس هنگامی که به عیادت حضرت عائشه رفت و حضرت عائشه در حال احتضار بود، به او گفت: ای عائشه، خوشا به حالت. فاصله ای بین تو و اینکه با محمد و دوستانت ملاقات کنی نمانده است، مگر به همین اندازه که روح از بدنت جدا شود. تو محبوبترین همسر پیامبر بودی و غیره... حضرت ابن عباس تمام خوبیهایی که به امت اسلامی از طرف حضرت عائشه رسیده بود را یادآور شد. (این روایت در صفة الصفوة ابن جوزی آمده است.)
3- ابوسائب قاضی می گوید: روزی در حضور حسن بن زید بن علی بن حسين بن علی بن ابی طالب، حاکم طبرستان نشسته بودم. در این مجلس مردی از حضرت عایشه به بدی و زشتی یاد کرد. حسن بن زید به غلامش دستور داد که گردن آن مرد را بزند. اطرافیانش گفتند که او از پیروان ماست. حسن بن زید گفت: «معاذالله که من در مورد او فروگزاری کنم. این مردی است که به پیامبر خدا طعنه زده است. در حالی که خداوند متعال می فرماید: « الخبيثات للخبيثين والخبيثون للخبيثات والطيبات للطيبين والطيبون للطيبات أولئك مبرءون مما يقولون» اگر عائشه- نعوذبالله- خبیثه باشد، پس- العیاذبالله- پیامبر نیز خبیث است، در حالی که آنحضرت صلی الله علیه وسلم پاکترین و نجیب ترین ِ انسانهاست.» سپس در حالی که خشم تمام وجودش را فرا گرفته بود خطاب به غلامش گفت: «بلند شو و گردن این کافر را بزن» غلام نیز سر آن مرد را از تنش جدا کرد. (الزواجر عن اقتراف الكبائر، ابن حجر مکی هیثمی/ عایشه در حیات محمد، ص: 142 سپهروز مولودی)
4- از محمد بن زید برادر حسن بن زید روایت شده که مردی از اهل عراق نزد برادرش آمد و از حضرت عائشه صدیقه به بدی یاد کرد. برادرش به طرف او حمله ور شد و با چوب دستی محکم بر فرق سر او کوبید و او را کشت. به او گفتند اینکه از ما بود چرا او را کشتی؟ وی در جواب گفت: «او به جدم توهین کرده و او را بی غیرت جلوه داده است، و کسی که به جدم چنین تهمت بزند جزایش مرگ است.» [عایشه در حیات محمد، سپهروز مولودی، ص:142)
با توجه به این موضعگیری شدید اهل بیت در دفاع از حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها تعداد زیادی از آنها دخترانشان را به عائشه نامگذاری کرده اند؛ یکی از دختران امام موسی کاظم، امام رضا و امام هادی "عائشه" نام دارند.
گواهی علمای مسلمین بر طهارت حضرت عائشه
از امام مالک روایت شده است که کسی که ابوبکر صدیق را دشنام دهد، تازیانه زده می شود، ولی اگر کسی عایشه را دشنام دهد کشته می شود. از وی در مورد علت این حکم سؤال شد. امام فرمود: کسی که به عایشه تهمت بزند بدون شک با قرآن مخالفت نموده است. آنجا که خداوند می فرماید: خدا شما را موعظه می کند و پند می دهد، اگر ایمان دارید هرگز به حدیث افک برنگردید. پس برگشتن به حدیث افک دلیل عدم ایمان است.
عده ای از علما و مفسرین این شبهه را که اگر مجازات بهتان بستن به زنان پیامبر قتل است، چرا پیامبر قاذفین اول را نکشت؟ اینگونه جواب داده اند که؛
اولاً؛ قصد حضرت حسان و مسطح و حمنة- رضی الله عنهم- اذیت و آزار پیامبر نبود و دلیلی در این مورد نیامده بود. بر خلاف عبدالله بن ابی که قصدش آزار و اذیت پیامبر بود.
ثانیاً؛ اینکه چرا عبدالله بن أبیّ و بقیه منافقین در این موضوع کشته نشدند؟ اول اینکه؛ تا آن زمان آیه ای مبنی بر حرمت و جایگاه ویژه ازواج مطهرات و اثبات "أمهات المؤمنین" بودن آنها نازل نشده بود و بر این نکته تصریح نشده بود که آنها، همسران پیامبر در دنیا و آخرت خواهند بود. لذا این امکان وجود داشت که پیامبر آنها را طلاق دهد. مشوره آنحضرت صلی الله علیه و سلم در مورد واقعه افک با بعضی از صحابه، دلیلی بر عدم نزول آیاتی است که بیانگر جایگاه ویژه ازواج مطهرات می باشد.
گواهی علمای شیعه بر پاکی حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها
شمار زیادی ازعلمای شیعه در تفاسیر خود در ذیل آیات سوره نور نقل کرده اند که خداوند این آیات را در مورد پاکی حضرت عائشه نازل کرده است که تعدای از این علما عبارتند از:
1- علامه طبرسی در مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ 2- علامه طوسی در التبیان الجامع لعلوم القرآن؛ 3- علامه طباطبایی در المیزان فی تفسیر القرآن؛ 4- فیض کاشانی در الصافی فی تفسیر کلام الله الوافی؛ 5- مجلسی در بحارالانوار قول ابن عباس را ذکر می کند که فرمود: «مابغت إمرأة نبی قط»
سنی آنلاین
سرشت خبیث و ناپاک آنها همواره مشغول دشمنی با اسلام و دسیسه علیه مسلمین بود، تا اینکه صاحب رسالت را در مورد عزیزترین فردی که در نزد او بود، مورد هدف قرار دادند و به ناموس و اهل بیت پاکدامن آنحضرت صلی الله علیه و سلم؛ حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها، تهمت زدند و جریان "افک" را به راه انداختند تا به این وسیله ضربه ای را متوجه اسلام نمایند.
اما با نزول وحی و آیاتی مبنی بر برائت و پاکدامنی این بانوی بزرگوار و ناموس پیامبر اسلام همه چیز برای جامعه اسلامی واضح و مبرهن گشت و تفکر ناصواب بداندیشان و تبهکاران خودبخود محکوم گشت و حق و باطل به منصه ظهور درآمد و دل مومنان و دوستداران پیامبر و اسلام شاد شد.
در این نوشتار مختصر به اثبات برائت و پاکی حضرت عایشه رضی الله عنها در ضمن جریان افک می پردازیم.
خداوند در آیات سوره نور می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ» کسانی که این تهمت بزرگ را سر هم کردند، گروهی از خود شماها بودند و گمان می برید که این حادثه برایتان بد است، بلکه این مسئله برایتان خوب است و هر کدام از آنها به اندازه ای که گناه کرده مجازات می شود و کسی که بخش بزرگ این گناه را گرفتار شده برای او عذاب سختی است.
این آیات بزرگترین دلیل بر پاکی و پاکدامنی حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها است. مورخان اسلامی، و بالاتر از همه مفسران و محدثان مسلمان، این آیات را مربوط به تهمتی می دانند که منافقین به همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم وارد کردند.
در این مورد هیچ شک و تردیدی نیست که این آیات در مورد پاکی و طهارت حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها نازل شده اند و همه مسلمانان بر این امر اتفاق نظر دارند.
اما از میان خیل عظیم مورخین و مفسرین مسلمان، یکی از آنها آیات را به گونه دیگری تاویل و توجیه کرده است که به مذاق هیچ مسلمانی نمی خورد، و مخالف با شأن پیامبر صلی الله علیه وسلم و ازواج مطهرات رضوان الله علیهن (که مادران مومنین هستند) می باشد.
صاحب تفسیر قمی که نمی خواهد برای حضرت عایشه رضی الله عنها هیچگونه فضیلت و جایگاهی ثابت شود، این آیات را با یک واقعه ساختگی تفسیر و توجیه می کند. وی در تفسیر خود (ج2، ص:99) در ذیل آیات سوره نور آورده است: « "إن الذين جاءوا بالإفك عصبة منكم لا تحسبوه شرا لكم بل هو خير لكم" فإن العامة رووا أنها نزلت في عائشة و ما رميت به في غزوة بني المصطلق من خزاعة و أما الخاصة فإنهم رووا أنها نزلت في مارية القبطية و ما رمتها به عائشة و المنافقات.» (عامه (اهل سنت) روایت کرده اند که این آیه دربارۀ عائشه نازل شده است، و آن هنگامی بود که در غزوۀ بنی المصطلق از خزاعه به او تهمت زدند، و اما خاصه (شیعه) روایت کرده اند که این آیه درباره ماریه قبطیه نازل شده است و آن زمانی بود که عایشه و چند نفر دیگر به او تهمت زدند.»
صاحب تفسیر مذکور در ادامه برای تایید این تفسیر و توجیه، حدیثی را به این شرح ذکر می کند: «حدثنا محمد بن جعفر قال حدثنا محمد بن عيسى عن الحسن بن علي بن فضال قال حدثنا عبد الله [ محمد ] بن بكير عن زرارة قال سمعت أبا جعفر (عليه السلام) يقول لما مات إبراهيم بن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم) حزن عليه حزنا شديدا فقالت عائشة ما الذي يحزنك عليه فما هو إلا ابن جريح، فبعث رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم) عليا و أمره بقتله فذهب علي (عليه السلام) إليه و معه السيف و كان جريح القبطي في حائط و ضرب علي (عليهالسلام) باب البستان فأقبل إليه جريح ليفتح له الباب فلما رأى عليا (عليه السلام) عرف في وجهه الغضب فأدبر راجعا و لم يفتح الباب فوثب علي (عليه السلام) على الحائط و نزل إلى البستان و اتبعه و ولى جريح مدبرا فلما خشي أن يرهقه صعد في نخلة و صعد علي (عليه السلام) في أثره فلما دنا منه رمى بنفسه من فوق النخلة فبدت عورته فإذا ليس له ما للرجال و لا ما للنساء فانصرف علي (عليه السلام) إلى النبي (صلى الله عليه و آله و سلّم) فقال: يا رسول الله إذا بعثتني في الأمر أكون فيه كالمسمار المحمي في الوتر أم أثبت؟ قال فقال لا بل اثبت، فقال و الذي بعثك بالحق ما له ما للرجال و لا ما للنساء فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلّم) الحمدلله الذي يصرف عنا السوء أهل البيت.» (زراه می گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی ابراهیم فرزند پیامبر از دنیا رفت، آنحضرت صلی الله علیه وسلم بسیار اندوهگین شد. عایشه گفت: چرا در مرگ این کودک این قدر غصه می خوری؟ او که فرزند تو نبود، بلکه فرزند جریج بود. پیامبر فورا حضرت علی را فرستاد و دستور داد که جریج را بکشد. علی به سوی او رفت در حالی که به همراه خود شمشیری داشت، و جریج قبطی در باغ بود، علی در باغ را کوبید و جریج به سوی او آمد تا در را باز کند، و چون حضرت علی را دید و در چهره او حالت غضب را مشاهده کرد برگشت و در را باز نکرد، علی از دیوار پرید و وارد باغ شد و او را دنبال کرد و جریج فرار کرد. چون جریج دید که علی به او خواهد رسید، بالای درخت خرمایی رفت و علی هم به دنبال او بالا رفت، و چون به جریج رسید، جریج خود را از بالای درخت به پایین انداخت. در این لحظه عورت او (جریج) ظاهر گشت [و حضرت علی از بالای درخت او را دید] که آنچه که مردان زنان دارند، او ندارد. (خنثی مشکل است.) سپس علی به سوی پیامبر برگشت و گفت: ای رسول الله هر وقت به من فرمان می دهی من باید مانند یک تیر داغ در کمان باشم یا تحقیق کنم؟ پیامبر فرمود: نه، بلکه تحقیق کن. [سپس حضرت علی واقعه را تعریف کرد.] آنحضرت صلی الله علیه و سلم فرمود: خدا را شکر که بدی را از اهل بیت ما دور گردانیده است.»
علامه قمی همین روایت را با الفاظی اضافه در ذیل آیه 6 سوره حجرات، جلد 2، صفحه 318 نیز آورده است. وی در این روایت جملات اضافه تری را نقل کرده است، از جمله اینکه وقتی حضرت علی جریج را نزد پیامبر آورد، از جملاتی که جریج در مورد احوالات خود به پیامبر گفت این جمله بود: «فبعثنی أبوها لأدخل إلیها و أخدمها و أونسها» (پدر ماریه قبطیه مرا همراه او فرستاد تا او را خدمت کنم.) این در حالی است که "ماریه قبطیه" و "سیرین" دو کنیز بودند که مقوقس پادشاه مصر به عنوان هدیه برای پیامبر فرستاده است.
لذا این روایتها به چند دلیل از اصل و اساس باطل است؛
اولا؛ چگونه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم به مجرد تهمت زدن یکی از هووها، دستور قتل یک انسان را صادر می کند، اما شریک جرمش (ماریه قبطیه) را به حال خودش رها می سازد؟!
ثانیا؛ چرا پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم حد را به تهمت زننده علیه ماریه قبطیه اجرا نکرد؟!
ثالثا؛ قرآن عظیم الشأن برای اثبات حکم زنا خواهان چهار شاهد است. چطور پیامبر از این حکم غافل ماند و بدون اینکه چهار نفر شاهدی بدهند، به حضرت علی رضی الله عنه دستور داد تا جریج را بکشد؟!
رابعا؛ اگر شخصی پیش پیامبر می آمد و اعتراف به جرم می کرد، پیامبر از او روگردانی می کرد و به او می گفت، شاید تو اشتباه کرده ای. تا وقتی کاملا تحقیق نمی کرد حد را اجرا نمی کرد. چطور در اینجا پیامبر بدون اینکه تحقیق کند و بپرسد فورا دستور قتل جریج را صادر می کند؟!
خامسا؛ پیامبر گرامی اسلام پرده پوشی در این کارها را می پسندید و اصلا خوشحال نمی شد که کسی به او خبر یا شهادتی در مورد زنا بدهد. بلکه به آن فرد می گفت: اگر پرده پوشی می کردی بهتر بود. اما در این قضیه خبری از این پرده پوشیها نیست.
از طرفی دیگر این روایت نمی تواند مربوط به واقعه افک باشد؛ لحن آیات افک که در سوره "نور" آمده مانع از آن است که این آیات را مربوط به جریان (ماریه قبطیه) بدانیم، زیرا تهمت زنندگان در آیات افک گروهی بودند و سرپرستی آنها را هم یک مرد بر عهده داشت.
دلایل کتاب و سنت بر پاکی عائشه صدیقه
1- وقتی منافقین جریان افک را به راه انداختند و اسباب اضطراب و نگرانی پیامبر و مسلمانان را به وجود آوردند، خداوند آیات سوره نور را در پاکی و طهارت حضرت عایشه نازل کرد. بعد از نزول آیات، پیامبر گرامی اسلام پیش حضرت عائشه رفت و گفت: «أبشری یا عائشة إن الله قد برّأک» (بخاری 4757) ای عائشه بر تو بشارت باد، خداوند تو را تبرئه کرد.
2- به روایت حاکم نیشابوری در مستدرک «پیامبر گرامی اسلام روزی به حضرت عائشه گفت: آیا راضی هستی در دنیا و آخرت همسرم باشی. حضرت عائشه گفت: آری. پیامبر گفت: پس تو همسرم در دنیا و آخرت هستی.»
دلائل منطقی بر پاکی و طهارت حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها
حال صرف نظر از تفسیر و توجیه آیات سوره مبارکه نور، که به اتفاق مفسرین و علمای جهان اسلام در برائت حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها نازل شده اند، به بیان برخی دلایل عقلی و منطقی که پاکی و طهارت ام المؤمنین حضرت عائشه را ثابت می کنند، می پردازیم. برخی از این دلائل منطقی عبارتند از:
1-اگر حضرت عائشه مرتکب گناهی می شد، چرا پیامبر بر او حد اجرا نکرد؟
2-اگر حضرت عائشه رضی الله عنها مرتکب فاحشه ای می شد، چرا پیامبر او را طلاق نداد، و تا آخرین لحظه کنارش ماند، تا اینکه در دامان حضرت عایشه وفات کرد و در خانه اش دفن گردید.
3-خداوند در قرآن کریم بیان می کند: «الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات» زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک. این آیه بر پاکی حضرت عائشه تاکید می کند. زیرا به اتفاق همه، پیامبر پاکترین انسانهاست و محال است که برای خودش همسری ناپاک اختیار کند.
4-اگر شک و شبهه ای در اخلاق ازواج مطهرات پیدا می شد، مردم از پیامبر و دعوتش متنفر می شدند، و هیچ کس اسلام را قبول نمی کرد.
5-تهمت به عائشه تهمت به پیامبر به حساب می آید، زیرا پیامبر حاضر شد تا آخر عمر با او زندگی کند، و این یک نوع بی غیرتی به حساب می آید که همخواب پیامبر شخص [العیاذبالله] ناپاکی باشد.
6-خداوند به جبرئیل دستور می دهد تا به پیامبر برساند که عائشه همسر او در دنیا و آخرت است. تهمت به حضرت عائشه در واقع اشکال وارد کردن به اختیار خداوند است که خداوند برای پیغمبر خود اختیار خوبی نکرده است.
7-تهمت به ناپاکی حضرت عائشه اذیت و آزار رساندن پیامبر را به دنبال دارد، و اذیت رساندن به پیامبر گناهی نابخشودنی است و منجر به کفر می شود؛ «إن الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و أعد لهم عذابا مهینا»
8-هر انسان مسلمانی که به حضرت عائشه رضی الله عنها تهمت بزند او در واقع به مادر خود تهمت زده است، زیرا قرآن عظیم الشأن به صراحت می فرماید: «النبی أولی بالمومنین من أنفسهم و أزواجه أمهاتهم» چه کسی حاضر است به مادر خود تهمت بزند؟
9-کسی که حضرت عایشه را متهم به فحشا کند، او پیامبر را متهم به فحشا کرده است، زیرا در این آیه خداوند می فرماید: «الزانی لاینکح إلا زانیة» شایستۀ یک زن فاحشه شوهر فاحشه است.
گواهی صحابه و اهل بیت بر پاکی و طهارت حضرت عائشه
1- یک روز شخصی به حضرت علی گفت: جلوی درب دو نفر ایستاده اند و به حضرت عائشه صدیقه رضی الله عنها بد و بیراه می گویند. حضرت علی به قعقاع دستور داد که به هر کدام از آنها صد ضربه شلاق بزند. (این روایت را ابن کثیر در تاریخ البدایة و النهایة ذکر کرده است.)
2- عبدالله بن عباس هنگامی که به عیادت حضرت عائشه رفت و حضرت عائشه در حال احتضار بود، به او گفت: ای عائشه، خوشا به حالت. فاصله ای بین تو و اینکه با محمد و دوستانت ملاقات کنی نمانده است، مگر به همین اندازه که روح از بدنت جدا شود. تو محبوبترین همسر پیامبر بودی و غیره... حضرت ابن عباس تمام خوبیهایی که به امت اسلامی از طرف حضرت عائشه رسیده بود را یادآور شد. (این روایت در صفة الصفوة ابن جوزی آمده است.)
3- ابوسائب قاضی می گوید: روزی در حضور حسن بن زید بن علی بن حسين بن علی بن ابی طالب، حاکم طبرستان نشسته بودم. در این مجلس مردی از حضرت عایشه به بدی و زشتی یاد کرد. حسن بن زید به غلامش دستور داد که گردن آن مرد را بزند. اطرافیانش گفتند که او از پیروان ماست. حسن بن زید گفت: «معاذالله که من در مورد او فروگزاری کنم. این مردی است که به پیامبر خدا طعنه زده است. در حالی که خداوند متعال می فرماید: « الخبيثات للخبيثين والخبيثون للخبيثات والطيبات للطيبين والطيبون للطيبات أولئك مبرءون مما يقولون» اگر عائشه- نعوذبالله- خبیثه باشد، پس- العیاذبالله- پیامبر نیز خبیث است، در حالی که آنحضرت صلی الله علیه وسلم پاکترین و نجیب ترین ِ انسانهاست.» سپس در حالی که خشم تمام وجودش را فرا گرفته بود خطاب به غلامش گفت: «بلند شو و گردن این کافر را بزن» غلام نیز سر آن مرد را از تنش جدا کرد. (الزواجر عن اقتراف الكبائر، ابن حجر مکی هیثمی/ عایشه در حیات محمد، ص: 142 سپهروز مولودی)
4- از محمد بن زید برادر حسن بن زید روایت شده که مردی از اهل عراق نزد برادرش آمد و از حضرت عائشه صدیقه به بدی یاد کرد. برادرش به طرف او حمله ور شد و با چوب دستی محکم بر فرق سر او کوبید و او را کشت. به او گفتند اینکه از ما بود چرا او را کشتی؟ وی در جواب گفت: «او به جدم توهین کرده و او را بی غیرت جلوه داده است، و کسی که به جدم چنین تهمت بزند جزایش مرگ است.» [عایشه در حیات محمد، سپهروز مولودی، ص:142)
با توجه به این موضعگیری شدید اهل بیت در دفاع از حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها تعداد زیادی از آنها دخترانشان را به عائشه نامگذاری کرده اند؛ یکی از دختران امام موسی کاظم، امام رضا و امام هادی "عائشه" نام دارند.
گواهی علمای مسلمین بر طهارت حضرت عائشه
از امام مالک روایت شده است که کسی که ابوبکر صدیق را دشنام دهد، تازیانه زده می شود، ولی اگر کسی عایشه را دشنام دهد کشته می شود. از وی در مورد علت این حکم سؤال شد. امام فرمود: کسی که به عایشه تهمت بزند بدون شک با قرآن مخالفت نموده است. آنجا که خداوند می فرماید: خدا شما را موعظه می کند و پند می دهد، اگر ایمان دارید هرگز به حدیث افک برنگردید. پس برگشتن به حدیث افک دلیل عدم ایمان است.
عده ای از علما و مفسرین این شبهه را که اگر مجازات بهتان بستن به زنان پیامبر قتل است، چرا پیامبر قاذفین اول را نکشت؟ اینگونه جواب داده اند که؛
اولاً؛ قصد حضرت حسان و مسطح و حمنة- رضی الله عنهم- اذیت و آزار پیامبر نبود و دلیلی در این مورد نیامده بود. بر خلاف عبدالله بن ابی که قصدش آزار و اذیت پیامبر بود.
ثانیاً؛ اینکه چرا عبدالله بن أبیّ و بقیه منافقین در این موضوع کشته نشدند؟ اول اینکه؛ تا آن زمان آیه ای مبنی بر حرمت و جایگاه ویژه ازواج مطهرات و اثبات "أمهات المؤمنین" بودن آنها نازل نشده بود و بر این نکته تصریح نشده بود که آنها، همسران پیامبر در دنیا و آخرت خواهند بود. لذا این امکان وجود داشت که پیامبر آنها را طلاق دهد. مشوره آنحضرت صلی الله علیه و سلم در مورد واقعه افک با بعضی از صحابه، دلیلی بر عدم نزول آیاتی است که بیانگر جایگاه ویژه ازواج مطهرات می باشد.
گواهی علمای شیعه بر پاکی حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها
شمار زیادی ازعلمای شیعه در تفاسیر خود در ذیل آیات سوره نور نقل کرده اند که خداوند این آیات را در مورد پاکی حضرت عائشه نازل کرده است که تعدای از این علما عبارتند از:
1- علامه طبرسی در مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ 2- علامه طوسی در التبیان الجامع لعلوم القرآن؛ 3- علامه طباطبایی در المیزان فی تفسیر القرآن؛ 4- فیض کاشانی در الصافی فی تفسیر کلام الله الوافی؛ 5- مجلسی در بحارالانوار قول ابن عباس را ذکر می کند که فرمود: «مابغت إمرأة نبی قط»
سنی آنلاین

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر